این قبرستان تا ابتدای دوره پهلوی در محل فعلی دوربرگردان طبرسی و قسمتی از آن در کنار بازارچه حاج آقاجان و باغ رضوان قرار داشت و یکی از قبرستان های عمومی مشهد بود.
قبرستان قتلگاه بعد از احداث خیابان فلکه حضرت و خیابان طبرسی از بین رفت و در سال ۱۳۳۲ شمسی در اراضی باقیمانده آن باغ رضوان احداث شد که در طرح توسعه حضرت در سال ۱۳۵۳ حجره ها و غرفه های گورستان تخریب و به فضای سبز تبدیل شد. قبر مرحومطبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان در این قسمت واقع شده است.(۲)
گورستان قتلگاه بنا به روایاتی از زمان حضرت رضا(ع) تا اوایل دوران پهلوی قدمت داشته است تا اینکه در ۱۳۰۸ – ۱۳۰۹ش به هنگام احداث نخستین فلکه حضرت یعنی خیابانکشی دور حرم و طبرسی در دوران نیابت و تولیت «محمد ولیخان اسدی» تخریب گشت. به این ترتیب قسمت اعظمی از این گورستان از بین رفت و قسمت دیگری از آن که وسعت کمی هم نداشت، محصور گشته و در سال ۱۳۳۰شمسی، حجراتی برای طلاب در اطرافش ساختند و صحن آن نیز برای دفن اموات آماده شد که آن را “باغ رضوان” نامیدند. در عکسهای دیگر عکاسان که نامشان برده شد، گورستان خالی از مردم است اما در این تصویر سرزنده، مردم در دوگروه به صورت پیش و پس وجود دارند که صمیمانه به دوربین چشم دوختهاند.
شاید دیدن یک بانوی فرنگی در هیبت یک عکاس اعجاببرانگیز و جالب بوده است. زمان عکسبرداری در فصلی گرم اتفاق افتاده است و چادرهایی بر سر مزارها به چشم میخورد که برای استراحت و یا مراسم برپا شدهاند. در پیشزمینه، یک فروشندۀ مواد غذایی نیز بین مردم به چشم میخورد. حضور دسته آدمها در پایین تصویر، با مجموعه حرم که در بالا قرار گرفته، توازنی عمودی، غیرمعمول و فوقالعاده پیچیده از نظر علم “زبان تصویر” تشکیل داده است که میتواند بحثی در تقارنهای نامعمول باشد. عکس از وضوح و عمق خوبی برخوردار است که پهنای نگاتیو شیشه و حساسیت بالا باعث آن بوده است. عکاس، سه پایه دوربین خود را بر پشت بام یکی از خانههای حاشیه قبرستان گذاشته است و با دقتی بیمانند، منظره جادویی مقابل را ثبت کرده است و ما امروز، از زاویهای که بهواسطه این عکس به ما تفویض میشود، از درون مردمک رنگین چشم عکاس، از روی شیشه مات دوربین تاشو قطع بزرگ، از روی آن پشت بام و در پسزمینهآرامستان ساده و سنگی، در خط افق، آرامگاه و بارگاه عظیم و بینظیری که همچون زیباترین بنای جهان رخ نموده است را به تماشا میایستیم. بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) در دل عکس چون آرزویی دستنیافتنی مینماید که در واقع اشارهای به ذهنیت عکاس دارد؛ زیرا که در آن زمان نمیتوانسته است به دلیل “ترسا” و اناثبودن به حرم نزدیک گردد. عکسی که جیانوزی حدود پنجاه سال قبل از همین آرامگاه برداشته است، پارادوکسی میباشد برای این عکس. زیرا وی برعکس الاسایکس، دوربینش را بر بام حرم گذاشته و گورستان را با ساختمانهای شهر که در افق دیده میشوند، ثبت کرده است و به دلیل استفاده از نگاتیو کاغذی، کیفیت غیرشفافی دارد. در آن تصویر هیچ آرزویی وجود ندارد؛ گورستانی مخوف در زمستانی سرد، با شهری کمرونق که از دور دیده میشود و تنها از مرگ سخن میگوید. سرزندگی و نگاه زنانه الاسایکس در دیگر عکسهایش از مشهد نیز دیده میشود؛ عکسهایی مانند: «دکان کوزهفروش» و «منظره رودخانه جاغرق» که حسی سرزنده، رویایی و جاودانه به بیننده القاء میکند.
منبع : سایت رضوی
برخی مدفونین مشهور در قبرستان قتلگاه
اين قبرستان پس از احداث میدان پيرامون حرم (در سالهاي ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۲٫خ) و خيابان طبرسي، تسطيح و بعد در بخشي از آن صحني به نام رضوان احداث شد، كه در مشهد به باغ رضوان شهرت يافت. بنابراين قدمت آن تقريبا هزار و دويست سال، يا دست كم از زمان دفن شيخ طبرسي (سده ششم) در آن، حدود هشتصد سال بوده است. بدين سبب در اين قبرستان نامداران بسياري چون شيخ طبرسي، شرفالدّينابوطاهر قمي وزير (مدفون در قرن ششم هجري)، سيد فخرالدين (مشهور به قبرسبز، مدفون در قرن هشتم) ، عليشاه افشار (برادرزاده و جانشين نادرشاه، مدفون در قرن دوازدهم)، آيتا… فقيه سبزواري، فاضل بسطامي (در سده اخير) و سيد احمد كبير (از اصحاب كبار حضرت رضا (ع)) مدفون شدهاند.
با توجه به وجود مدفن شيخ طبرسي در گورستان قتلگاه، پس از احداث خيابان شمالي حرم (در زمان رضاشاه پهلوي) خيابان مزبور به نام طبرسي نامگذاري شد، كه يكي از خيابانهاي مهم و مشهور مركز شهر مشهد است.باغرضوان در میدان شمالي، بين كوچه تكيه حاجآقاجان و خيابان طبرسي، در سال ۱۳۱۰٫خ ساخته شد. گورستان مهم قتلگاه كه بسيار وسعت و قدمت داشته، در محل اين باغ و قسمتي از خيابانِ میدان شمالي واقع بود. باغ رضوان و دیگر مراكز همجوار آن در دوره معاصر تخريب شد. مقبره شيخ طبرسي كه در باغرضوان واقع بود، كمي جابهجا و در ابتداي خيابان فعلي طبرسي بازسازي شد.
اعتمادالسلطنه در حدود سال ۱۳۰۰٫ق نوشته است: در وسط قبرستان، خانهاي است معروف به تكيه بكتاشيها و گويند كه آنجا همان خانه حميدبنقحطبه بوده كه حضرت رضا(ع) هم در آنجا منزل داشتهاند. در آن حجرهاي نيز هست كه داخل آن سنگ سفيدي بر ديوار آن حجره نصب است كه جاي پايي در آن مترسّم ميباشد. اين هردو سنگ، زيارتگاه است.
شیخ طبرسی
ابوعلي فضل بن حسن طبرسي، ملقب به امينالاسلام و مشهور به شيخ طبرسي، از علماي بزرگ شيعه و مفسر قرآن در سدههاي پنجم و ششم قمري بوده است. وي در سال ۴۷۰٫ق در شهر طَبْرَس يا تفرش (بين كاشان و اصفهان) زاده شده، اما عمده عمرش را در مشهد گذرانده است.شيخ طبرسي صاحب چند تفسير بر قرآنكريم است، كه از آن ميان تفسير مجمعالبيان وي شهرت بيشتري دارد. شيخ در سال ۵۲۳٫ق از مشهد به شهر سبزوار رفته و در سال ۵۴۸ كه معاصر فتنه قوم تركمان غُز در خراسان بوده در گذشته، يا به دست آن قوم مهاجم كشته شده است، بدين سبب در بعضي منابع از وي با عنوان شهيد هم ياد شده است.
گويا جسد شيخ را در همان زمان درگذشت به مشهد منتقل كرده و در يكي از گورستانهاي مجاور حرم حضرت رضا، مشهور به قتلگاه و مغتسلالرّضا يا غسلگاه دفن كردهاند.پس از آنكه فلكة پيرامون حرم و اوايل خيابان طبرسي و گورستان مزبور، كه آن وقت باغ رضوان خوانده ميشد، ضمن توسعة حريم حرم در سال ۱۳۷۰٫خ تخريب شد، گور شيخ با تزريق بتون بر اطراف آن، جا به جا و بناي جديدي براي آن ساخته شد. اينك مقبرة شيخ طبرسي در فضاي شمالي حرم، در ابتداي خيابان طبرسي برجا و محترم است.
عليشاه (عادلشاه) افشار
عليشاه يا عادلشاه افشار، برادرزاده و جانشين نادرشاه، كه در سال ۱۱۶۲٫ق به قتل رسيد و در گورستان قتلگاه به خاك سپرده شد، امّا بعد از ويراني اين گورستان و تبديل بخشي از آن به باغ رضوان و احداث خيابان طبرسي در سال ۱۳۱۳٫خ بناي مقبره او در ابتداي خيابان مزبور (سمت چپ) قرار گرفت، امّا پس از توسعه حريم حرمرضوي و تخريب مقبره عليشاه، خاندان وي جسدش را به مقبره خانوادگي نادري در بهشترضا انتقال دادهاند.
عليقليخان افشار، پسر ابراهيمخان ظهيرالدوله و برادرزاده و جانشين نادرشاه افشار، گرچه مدت كوتاهي با مركزيت شهر مشهد در خراسان سلطنت كرد، در همان زمان اندك، خدمات قابل توجهي به عرصه وقف آستانقدسرضوي و شهر مشهد نمود. وي در زمان سلطنت عمويش مدتي حاكم شهر مشهد بود، تا اينكه عليقليخان با عنوان سپهسالار نادرشاه در سال ۱۱۵۹٫ق براي فرونشاندن شورش سيستانيها به آن منطقه رفت، امّا چون در آن زمان روحيه نادرشاه تغيير كرده و دچار بدبيني مفرط نسبت به اطرافيان خود شده بود، عليقلي با شورشيان سيستان همراه شد و عَلَم طغيان عليه عمويش برافراشت.
وي پس از اعلام شورش در ربيعالاوّل ۱۱۶۰٫ق وارد هرات شد و در آنجا خبر قتل نادرشاه را دريافت كرد. او كه ظاهرا با قاتلان شاه هماهنگ و همراه و به قولي «ساعي و باني اين كار» بود، پس از اين واقعه خود را به مشهد رساند و در اولين اقدام گروهي را به كلات فرستاد تا فرزندان نادر را اسير و خزاين وي را به دست آورند. وي پس از قتل نادرشاه و جلوس (سال ۱۱۶۰) خود را سلطان علي عادلشاه ناميد و ابتدا اندوختههاي عمويش را از شهر كلات به مشهد منتقل و از آنِ خود نمود.
ورود ثروتي چنان كلان در شهر مشهد ايجاد بحران كرد، درنتيجه عليشاه مجبور به بيرونبردن لشكريان خويش از مشهد به بهانه مقابله با حريفان شد. او پيش از خروج از مشهد، در ماه رمضان آن سال (۱۱۶۰) فهرستي را كه كاركنان آستان قدسرضوي از موقوفات آن آستانه فراهم آورده بودند امضا كرد. اين فهرست كه به طومار عليشاهي شهرت يافته ازجمله قديميترين اسناد كلّي وقف آستان قدس رضوي و تشكيلات اداري و بودجه آن است. وي پس از خروج از مشهد (در اواخر سال ۱۱۶۰) با شورش برادرش ابراهيمخان در اصفهان روبهرو شد. به سبب اينكه عليشاه در جنگ با برادرش اسير شد و توسط شاهرخ افشار در اواخر سال ۱۱۶۲٫ق در مشهد به قتل رسيد، نامحترمانه در قبرستان قتلگاه مشهد مدفون گرديد.او در زمان حيات خويش مقبره باشكوهي در شمال حرم (مجاور قبرستان قتلگاه) براي خود و بستگانش ساخته بود كه بعدا تخريب شد.
وي در واپسين ماههاي زندگي (به تاريخ رمضان سال ۱۱۶۱٫ق) وقفنامهاي نوشته و موقوفات كرامندي را از مزارع و مستغلات شهر مشهد به مصارف مقبره خود اختصاص داده بود.
وي رقبات مهمي چون مزرعه امينآباد و مزرعه گَوَندوك عليا در شهر مشهد و هفده مزرعه و رقبه ديگر ازجمله ارداك و ميانجوين و خادر را «بر مصارف مقبره رفيعه» مزبور و «رونق و انتظام» آن وقف كرده است.
پس از تخريب مقبره عليشاه، مقبره كوچكي براي وي در قبرستان قتلگاه ساخته شد. با احداث میدان حضرت و خيابان طبرسي در سال هاي ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۲ .خ، مقبره عليشاه در ابتداي سمت چپ خيابان طبرسي واقع شد كه در سال ۱۳۱۴، يعني يك سال پس از گزارش مكتب شاهپور تجديد بنا گرديد امّا آن بنا هم در آستانه وقوع انقلاب اسلامي تخریب شد، درنتيجه اعقاب وي جسدش را به بهشترضا منتقل و در يكي از مقابر خانوادگي دفن كردند. اعقاب وي زنده و فعّال هستند و در مشهد دفتري براي احياي موقوفات او داير كرده اند.
سيّد فخرالدّين (قبر سبز)
سيدفخرالدين كه يكي از اعقاب و ذراري امام سجاد عليهالسلام است، در قبرستان قتلگاه داراي مقبرهاي بود كه به قبرسبز شهرت داشت. پس از تخريب باغ رضوان، مقبره سيدفخرالدين باقي ماند و بناي جديدي بر روي آن احداث گرديد، كه تا سال ۱۳۸۱٫خ در حاشيه بازارچه حاجآقاجان قرار داشت و زيارتگاه عموم زائراني بود كه در آن حدود سكني يا رفتوآمد داشتند، امّا بعد توسط آستان قدس تخريب و روي سنگ قبر پوشيده شد. مقبره سيدفخرالدين سنگ قبر سبز رنگ اصيلي دارد كه زمان درگذشت و نام و نسب وي تا حضرت سجاد عليهالسلام بر روي آن حك شده است.
آيتا… حاج ميرزا حسين فقيه سبزواري
آيتا… حاجميرزا حسين سبزواري مشهور به فقيه سبزواري فرزند آيتا… ميرزا موسي (۱۳۳۷ـ۱۲۶۵٫ق) سوم رمضان ۱۳۰۹٫ق در شهر سامرا به دنيا آمد و در سال ۱۳۱۸٫ق همراه پدر خود آيتا… ميرزا موسي به سبزوار رفت و در آنجا به تحصيل علوم ديني پرداخت. وي در سال ۱۳۲۶ براي ادامه تحصيل وارد مشهد شد و در مدرسه فاضلخان حجره گرفت. فقيه در طول تحصيلات خود در حوزه مشهد، شاهد فاجعه به توپ بستن حرم در روز دهم ربيعالثاني ۱۳۳۰ بود كه اين فاجعه را در يادداشتهاي منتشر نشده خود آورده است.
او در سال ۱۳۴۷٫ق در سن ۳۸ سالگي به درخواست مردم سبزوار به ايران بازگشت و در مشهد ساكن شد و به تدريس فقه و اصول و فلسفه و نيز اقامه نماز جماعت رو آورد و خدمات اجتماعي و عمراني كمنظيري انجام داد. او مدرسه باغرضوان را با ۱۶ هزار مترمربع مساحت به سال ۱۳۳۰٫خ ساخت و تكيه سيدها را احداث و درمانگاه رازي را تكميل كرد. همچنين ۱۲۰ باب منزل در خيابان نخريسي و ۲۵ باب در خيابان خواجهربيع براي سيلزدگان سالِ ۱۳۲۶٫خ بنا نهاد و ۲۵۰۰ قطعه زمين آستانقدس را در كوي طلاب به طلبهها و فضلاي حومه مشهد واگذار كرد و دهها مسجد را در محلات مختلف مشهد ساخت. آخرالامر در ۱۳۴۵٫خ در ۷۷ سالگي راه ناهموار دنياي مادي را به آخر رساند و روحش به دار قرار پرگشود و در محل مدرسه باغ رضوان (قبرستان قتلگاه پيشين)، فضاي سبز شمال شرقي حرم، در ابتداي بست طبرسي به خاك سپرده شد. «هدايتالانام» رساله عملي اوست و كتاب «مناسك حج» وي نيز به چاپ رسيده است.
نادره سيدي
منبع : شهر آرا
اين قبرستان امروز وجود ندارد، ولي در سابق يکي از مقابر معروف در جوار آستانه مقدسه بوده است، تمحل آن در قسمت شمالي بقاع متبرکه که اکنون در مجموعهي فلکه بزرگ قرار دارد و دور آن را نردهي آهني کشيدهاند، مقبرهي مرحوم امين الاسلام فضل بن حسن طبرسي که اکنون در کنار خيابان نوقان قرار دارد و در اين قبرستان بوده است و تنها يادگاري از قبرستان مزبور ميباشد. در قديم اين قبرستان را غسلگاه ميناميدهاند و معتقد بودهاند امام رضا عليهالسلام را در اين مکان غسل دادهاند، و بعد از اين در محاورات به قتلگاه تبديل شده است، مؤلف منتخب التواريخ مينويسد: از هنگامي که ازبکها در اين محل گروهي را به قتل رسانيدهاند به اين نام مشهور گرديده است، و از آن زمان به خاطر کشتار مردم مشهد به قتلگاه مشهور شده. اما آن که در قديم آن جا را غسلگاه ميدانستهاند و به اين نام مشهور بوده شايد دور از حقيقت نباشد، زيرا وسعت باغ حميد بن قحطبه که امام را در آن جا به شهادت [ صفحه ۳۶۱] رسانيدهاند در حدود يک ميل در يک ميل نوشتهاند و احتمال ميرود که امام را در گوشهاي از آن باغ غسل داده باشند و بعد مردم آن جا را به همين نام از يکديگر نقل کردهاند. قاضي احمد قمي در گلستان هنر گويد: حضرت امام هشتم و قبلهي هفتم مفترض الطاعه واجب العصمه. شهيد خاک خراسان امام طيب و طاهر علي موسي جعفر محمد باقر در سناباد طوس که الحال مشهد مقدس معلي مزکي است در موضعي که اکنون به مدرسهي قدمگاه اشتهار دارد کتابت مصحف نمودهاند و از وجه هديهي آن اراضي مشهور به غسلگاه که در حوالي روضهي مقدسهي منوره واقع است خريداري کرده وقف فرمودهاند که مسلمانان را در آن دفن نمايند و آن اراضي در جنب موضع مبارکي است که آن حضرت را در آن جا غسل فرمودند. اکنون مسجدي است که مردم در آن جا زيارت و عبادت ميکنند، در شهور سنهي ست و ستين و تسع ماة شاه جنت مکان عليين آشيان ابوالبقاء شاه طهماسب حسيني انار الله برهانه و روح روحه مبلغ يک صد تومان تبريزي به مشهد مقدس معلي نزد والد راقم ميرمنشي که در آن اوان وزير شاهزاده فردوس آشيان ابوالفتح ابراهيم ميرزا روح الله روحه العزيز بود فرستادند. آن اراضي را ديوار کشيده درگاه و دري بسازند که مردم از آن جا عبور ننمايند و الاغان به درون آن قبرستان نبرند، بسياري از درويشان و علماء و فضلاء در آن مقبره مدفونند و شيخ طبرسي عليه الرحمه و الرضوان از آن جمله است. مؤلف گويد: مقصود ابوعلي فضل بن حسن طبرسي معروف به امين الاسلام است که از بزرگان علماء و مفسران شيعه بودند و کتاب معروف مجمع البيان در تفسير قرآن و اعلام الوري از آثار او ميباشند و قبر مبارکش اکنون در حاشيهي خياباني که به نام او مشهور شده قرار دارد و يادگاري از اين قبرستان تاريخي و معروف ميباشد. قبرستان قتلگاه به علت مجاور بودن با اماکن متبرکه اهميت داشته است، [ صفحه ۳۶۲] به طوري که شخصيتهاي بزرگ و مشهور همانند طبرسي را در آن جا به خاک سپردهاند، در کتب رجال و تواريخ مربوط به مشهد مقدس و ناحيه طوس از افراد زيادي نام برده شده است که در اين مقبره دفن شدهاند، و ما انشاء الله در تاريخ مشهد به آن اشاره خواهيم کرد. در تحولاتي که زمان رضاشاه در مشهد مقدس انجام گرفت و فلکهي سابق طرحريزي شد قبرستان قتلگاه هم تعطيل گرديد و از دفن اموات در آن جلوگيري شد، به طوري که مطلعين اظهار ميدارند مقداري از قبرستان داخل فلکهي سابق گرديد و قسمت باقي ماندهي آن محصور و ديواري بلند پيرامون آن کشيده شد و به صورت باغي درآمد. در سالهاي ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۲ زمان توليت محمد وليخان اسدي به باغ رضوان معروف گرديد و اين نام را متصديان آن روز آستانه بر اين مکان نهادند و هيچ گونه سابقهي تاريخي ندارد و نگارنده در اطراف اماکن متبرکه به اين نام برخورد نکرده است، محيط قبرستان از طرف مأموران مسطح گرديد و درختاني در آن جا غرس شد و به صورت يک باغ بزرگ درآمد. بعد از آن باغ را در اختيار وزارت فرهنگ آن زمان قرار دادند و فرهنگ خراسان در آن مکان دبستاني به نام دبستان غزالي بنياد نهاد و کودکان در آن جا درس ميخواندند، و نگارنده خود مکرر به آن جا رفته بودم و از نزديک آن باغ و دبستان را مشاهده نمودم مخصوصا روزهاي تعطيل که براي گردش به آن جا ميرفتم. در حدود سالهاي ۱۳۴۰ مرحوم حاج ميرزا حسين فقيه سبزواري رحمة الله عليه که از علماي بزرگ و محترم مشهد مقدس بودند تصميم گرفتند اين قبرستان را بار ديگر احيا کنند و براي دفن اموات اختصاص دهند، لذا در اين مورد با مقامات آستان قدس مذاکره کردند و رضايت اولياء آستانهي مقدسه را جلب نمودند و با قرار دادي که با آستان قدس بستند کار را شروع کردند. طرحي بزرگ به صورت يک صحن تهيه شد و به نام صحن رضوان پايهريزي گرديد نقشهي آن مانند صحن نو و صحن کهنه ترسيم گرديد، در طبقهي اول حجرات متعددي براي [ صفحه ۳۶۳] دفن اموات در نظر گرفته شد و طبقهي دوم نيز براي طلاب علوم دينيه اختصاص يافت، و در چهار طرف يک ايوان بلند در وسط مانند ايوانهاي صحن کهنه ساخته شد و بناي اصلي آن پايان يافت. حجرههاي طبقهي زير را به ثروتمندان و متمکنين واگذار کردند، آنها با خرج خود حجرهها را ساختند، در وسط صحن هم قبرهاي چند طبقه ساختند و اموات را در آن جا دفن ميکردند، مقبرهي باغ رضوان در همه جا مشهور شد و توانگران يکي پس از ديگري آمدند و تمام حجرهها را گرفتند و براي خود و خانوادههايشان مقبرهي اختصاصي تهيه نمودند و نام خود را هم بالاي حجرهها نوشتند. يکي از توانگران مقيم مشهد را ميشناختم که براي خود در باغ رضوان حجرهاي گرفته بود و آن را با آئينههاي رنگارنگ تزئين کرده و با نقش و نگار آراسته بود، فرشهاي زيبا در آن پهن نموده و چراغهاي مخصوصي نصب کرده بود، يک شخصي را هم معين کرده بود که در آن جا صبح و عصر قرآن تلاوت کند، و خودش هم گاهي ميرفت و در کنار قبر آيندهاش مينشست. بعد از چندي درگذشت و او را در همين حجره دفن کردند، اين مرد با مکنت و قدرتي که داشت هيچ کار خيري در زندگي خود انجام نداد و اکنون يک اثر نيک از وي نيست، او مبالغي صرف ساختن مقبرهي خود کرد و آن را با نقش و نگار بياراست ولي در سال ۱۳۵۴ عبدالعظيم وليان نيابت توليت وقت در هنگام احداث فلکهي بزرگ باغ رضوان را هم خراب کرد و مقبرهي مجلل او هم تخريب شد. |
پاسخ دهید