مردم خراسان در نیمههای ماه شعبان هر سال یعنی طی روز های دوازدهم تا چهاردهم شعبان با برگزاری مراسم مذهبی ویژه ای با عنوان برات یاد و خاطره عزیزان از دست رفته را گرامی داشته و به یاد مردگان خیرات می كنند. دامنه این رسم آن چنان گسترده است كه به ماه شعبان در این منطقه ماه برات نیز می گویند.
چراغ برات در خراسان، بویژه مشهد امروز
در حال حاضر تمامی مردم شهر مشهد و توابع آن (دشت طوس) به طور همگانی و جدی به مراسم “چراغ برات” در سه شب سیزده تا پانزده شعبان (ماه برات) می پردازند.
اصلی ترین كنش ایشان در شبهای برات رفتن به گورستانها و زیارت خاك مردگان و عزیزان رخت بسته از جهان است.
زیارت قبور و یاد مردگان و خیرات برای آن كوتاه دستان به قدری جدی و همگانی و مرسوم است كه اگر كسی در این سه روز و سه شب به گورستان و زیارت خاك مردگان نزدیكِ خود نرود متهم به بی قیدی و لاابالی گری و یا بی وفایی و قهر از مردگان خویش می شود، لذا اگر كسی به اهمیت شبهای برات اعتقاد نداشه باشد باز هم مجبور است كه دست كم در یكی از روزهای برات به سر گور بستگان خویش برود.
در نتیجه تقریباً همه زندگانِ دشت توس لااقل در یك گورستان حاضر می شوند، و بعضی كه در چند گورستان مرده دارند به همه آنها سر می زنند. بنابراین حیات و زندگی در آن ایام از شهر و محل زندگان به دیار خاموشان منتقل می گردد. افراد تنها به خواندن فاتحه و كشیدن چند خط بر سنگ گورها اكتفا نمی كنند، بلكه حتماً دمی چند را به همراه دیگران بر گرد گور، كه اغلب فرش شده است، می نشینند و به مناسبت فصل با آب و شربت و میوه و یا خرما و شیرینی و… پذیرایی می شوند.
اگر هم خود صاحب مجلس و محفل باشند از دیگران پذیرایی می كنند. گور هم از تزیین و تشریف بی بهره نمی ماند و به فرا خور حال و مكنت صاحب آن، و متناسب با تازگی یا كهنگی زمان درگذشت مرده، با یك فرش یا حوله كوچك و كم بها، یا با قالیچه و حوله و حلوا و شمع و لاله و گل و… آرایش می یابد؛ به گونه ای كه اگر رهگذری ناآشنا به آن جمع نشسته بر سر گورها بنگرد در بُدو امر می پندارد كه به دیدار مسافر تازه از سفر رسیده و یا بیماری تازه از بستر برخاسته آمده اند.به سبب آن كه افراد پیش از ظهرها را مشغول كارِ مستمر خود هستند، و در آن روزها تعطیلی اعلام نمی شود، اكثراً بعدازظهرها به گورستان می روند، و تا قبل از تاریكی شب در آن جا می مانند.
اما دیار خاموشان با فرا رسیدن شب دیگر بار به خاموشی می گراید، ولی در خانه و منازل زندگان و كوی و برزن شهر حال و هوایی دیگر است. در اكثر خانه ها خیرات و مبرات دایر است و روغن جوشی با حلوا و یا غذا پخته و توزیع می شود. در كوچه و خیابان هم نقل و خرما و شیرینی و… به رهگذران تعارف می گردد، كه خورنده در عوض باید فاتحه ای خوانده و یا بر میت مربوطه رحمتی فرستد و آمرزش او را طلب كند.
روغن جوشی اصلی ترین و واجب ترین خیراتی است كه باید در این ایام پخته شود. مواد به كار رفته و نوع پخت آن هم به گونه ای است كه انگار در نهایت لطافت و ملایمت برای ذائقه ارواح تدارك دیده شده است؛ و آن مخلوطی از آرد و شكر است كه به جای تنور در تابه روغن پخته می شود.اغلب هم با روغنی پخته می شود كه پر بوی تر و هوس انگیزتر شود، در گذشته روغن جوشی را با روغن “كنجد” كه پر بوی تر است می پختند، و امروزه اگر میسر باشد با روغن حیوانی و گرنه با روغن دنبه و … می پزند. اما بانویی مشهدی الاصل و میان حال می گوید كه در گذشته تنها فقرا روغن جوشی می پختند، مثل نوغانی ها. و می گفتند باید در آن شبها “بودُر كنیم”، اما ثروتمندان غذا انفاق می كردند، چشم و هم چشمی و رقابت هم در مقدار و كیفیت غذای اتفاقی آنها بی دخالت نبود.باور و اعتقاد عامه مردم مشهد در شبهای برات نیز بر این بود كه ارواح درگذشتگان در آن ایام “برات آزادی” می یابند تا به هر كجا كه مایلند سیر و سیاحت كنند. لذا زندگان به خانه مردگان، كه همان گور ایشان است، می روند.و هم شبها در خانه خود انتظار ورود آنها را می كشند؛ و رفتارشان به گونه ای است كه انگار ارواح در آن شب با ایشان هم سفره و هم خانه اند. بانوان خانه دار و كدبانو چراغ خانه را زودتر از شبهای دیگر روشن و دیرتر خاموش می كنند، و گویا در گذشته اصلاً خاموش نمی كرده، و حتی در روز هم چراغ خانه را روشن نگه می داشته اند.
چراغ برات در مشهد سالهای ۳۰-۱۳۰۰
پژوهشگر و صاحب خبری مشهدی كه در دهه سی از قرن حاضر آداب و رسوم و رفتار و پندار مردم زادگاه خویش را از سالهای نوجوانی تا سنین كمال خود (۱۳۰۰- ۱۳۳۰) می نوشته، در این باره آورده است:
“در آن زمان از دوازدهم تا پانزدهم شعبان چراغ برات نامیده می شد. در این ایام همه به زیارت اهل قبور می رفتند و با دادن خیرات و تلاوت قرآن ارواح در گذشتگان خود را خشنود می ساختند… آن سال به علت این كه هم برادرم مرده بود و هم شوهر عمه ام، از آغاز چراغ برات بیشتر قوم و خویشان بر سر قبر آنان گرد آمدند… شب پانزدهم كه هم شب آخر برات و هم شب تولد حضرت حجت به شمار می رفت، قبرستان غلغله بود. دسته دسته زن و مرد و بچه می آمدند و گله گله سر قبر اقوام خود می نشستند و سوگواری می نمودند. یك جا گروهی دور گوری گرد آمده با صدای بلند می گریستند و به سر و صورت خود می زدند. نزدیك آنان مرد ژنده پوشی دو زانو نشسته بود و قرآن می خواند. پیرمرد سقایی نیز با مشك چرمی پرآبی ایستاده بود و دم به دم می پرسید “بریزم؟ بریزم كه روح خدا بیامرز تازه شه؟” “… یك جا روی قبری قالیچه ای و روی آن حوله سفیدی گسترده، یك جفت لاله یك رحل قرآنِ آن، یك قندان قهوه بوداده و چند بشقاب حلوا و یك گلدان گل روی حوله چیده بود. یك جا پیرزن و مرد جوانی با دو سه بچه دور گوری حلقه زده و روی آن سفره انداخته بودند، هر كس از نزدیك شان می گذشت یك لقمه به دستش می دادند و می گفتند فاتحه بخوان… صدای قاریها و روضه خوانها، شیون و زاری زنها، فریاد فروشندگان آب و بوی گلاب و حلوا و دود قلیان و چپق و اسفند به دیار خاموشان جلوه خاصی بخشیده بود، ولی با غروب آفتاب این جوش و خروشها به خاموشی گرایید.”
همه باورها و اعتقادات آن زمان مردم مشهد را هم چنین به رشته تحریر كشیده است:”در منزل ما بجز نامادری ام… و دختر عیال دیگر پدرم… هیچ كس نبود، و آنها با هم بگو مگو داشتند. مادرم می گفت: پاشو برو یه ذره حلوا بند از رو پشت بام، تا در این شب مرده هامان خوشحال بشن.
و خواهرم می گفت: ما كه این جا هیشكی نداریم.
- چطور هیشكی نداریم؟ از زیر بته كه در نیامدیم، شبهای برات به همه مردگان برات آزادی می دن. هر كجا باشن به یك طرفه العین خودشان را به خانه اقوامشان می رسانند. مرده از همه چیز آگاهه، می تواند به همه جا بره. روح خدا بیامرز مادرت از ده به شهر میاد، و روح والدین منِ عاصی هم از كرمان پرواز می كنه میاد خراسون. اول هم می رن زیارت، بعد یكراست میان لَب پشت بام خانه مان گوش می دن و بو می كشن كه ببینند به فكرشان هستیم یا نه. اگر بفهمن كه خدای نكرده هیچ كار براشان نكردیم دست خالی و ناامید بر می گردن؛ اونوخت پیش همقطاراشان، كه هر كدام یه چیزی با خودشان آوردند، سرشكسته می شن و تا چراغ برات سال دیگه همه سركوفتشان می دن كه: بی كس و كارن و هیشكی بیادشان نیست…”.
پیشینه چراغ برات
مراسم شبهای برات یا چراغ برات سابقهای دیرینه و ریشهدار دارد. پژوهش حاضر به منظور بررسی سابقه و تطور این رسم و باور خراسانی و نشان دادن این امر صورت گرفته كه برات رسمی ایرانی اسلامی ونه فقط اسلامی است.
بدان دلیل كه مراسم چراغ برات در سه شب و روز یازده تا چهارده و یا دوازده تا پانزده ماه قمری شعبان برگزار میشود در نگاه نخست همگان آن را آیینی عربی- اسلامی تلقی می كنند اما با توجه به اینكه نه در گذشته هزار وچند صد ساله حضور اسلام در ایران و نه در حال حاضر این سنت به صورت كامل از سوی هیچ كدام از پیشوایان دینی مورد تایید قرار نگرفته است در اسلامی بودن صددرصد آن تردید است . از سوی دیگر با توجه به اینكه این رسم برخلاف سایر رسوم ملی ایرانی همچون نوروز و یلدا و چهارشنبه سوری و … مورد توجه حكومتهای ملی ایرانی یا حداقل مدعیان حكومت ملی و نهادهای رسمی كشور ، چون روزنامهها و رادیو تلویزیون نبوده و نیست ایرانی بودن كامل این آیین نیز محل تردید است .
با این همه شواهدی هست كه نشان می دهد اصل این آیین برگفته از اعتقادات و رسوم ایران باستان است كه پس از اسلام و خاصه در دورانی كه نهضت شعوبی گری در ایران والبته در راس همه مناطق آن ،خراسان برای ایرانی كردن اسلام تلاش می كرد رنگ و بوی اسلامی گرفته و براین اساس آیینی ایرانی و ریشهمند است . لذا با توجه به بیتوجهی ارگانهای ملی كشوری و مذهبی نسبت به این مراسم و باورهای آن ضرورت بررسی ریشه و سابقه این آیین توسط دستاندركاران فرهنگ ایران زمین و به ویژه اهل خراسان محسوس است و در صورت توفیق گام فرهنگی در خوری در راه شناخت ایران و خراسان بزرگ خواهد بود.
براین اساس در این مقال تلاش می شود تا ضمن نگاهی به ریشه های تاریخی واسلامی این رسم كهن نحوه اجرای آن در برخی مناطق خراسان هم مورد بازنگری وتامل قرارگیرد تا بدین گونه قدمی كوچك در راه حفظ واحیای این سنت نكو برداشته شود.
گرامیداشت مردگان در بین ایرانیان
ایرانیان از دیرباز برای رفتگان خود احترام خاصی قایل بوده وسعی می كرده اند كه به نوعی روح آنان را از خود راضی نگه دارند.ایشان برهمین اساس مراسمات گوناگونی داشته اند كه مراسم چراغ برات یكی از آنها است.
گرچه مراسم چراغ برات یا شبهای برات خراسان با این عنوان و زمان برای عموم مردم ایران شناخته شده نبوده ورسمی با این نام در میان آنان رایج نیست اما موضوع و مراسم آن برای همه ایرانیان آشنا است.
مردم تهرانیها و اغلب اهالی مناطق مركزی ایران جمعه آخر اسفند را بی آن كه نامی خاص برای آن داشته باشند به مردگان خود و خیرات برای آنها اختصاص میدهند. اهالی مناطق گیلان و آذربایجان و یزد نیز برخی از جمعه های ماه رجب را به نام رغایب یا لیلت الرغائب نامگذاری كرده ودر آن ایام به زیارت دیار خاموشان رفته واقدام به خیرات برای درگذشتگان می كنند.برخی دیگر از مردم ایران نیز آخرین روزهای سال شمسی و آخر اسفند را با نام عید علفه یا عید مردهها به این امر اختصاص میدهند.
مردم بخشی از مناطق استان مركزی وهمچنین مردم كردستان نیزهمانند خراسانیان مراسمی بانام برات دارند اما با این تفاوت كه تنها روز چهاردهم شعبان را شامل می شود.حال با توجه به مطالب گفته شده دربالا می توان نتیجه گرفت هرچند بررسی ریشه و سوابق آیین چراغ برات در خراسان به ظاهر پژوهشی برای شناسایی یك رسم كهن در بخشی از سرزمین ایران است اما به واقع بررسی سوابق سایر عناوین این مراسم نیز هست و خلاصه این كه اقدامی است برای بازشناسی سنتی كهن كه به مروز زمان پاره پاره گشته است و هر بخش نامی به خود گرفته وبراثر شرایط زمانی ومكانی با سایر بخش های دیگر تفاوت یافته است.
پس از سیر و تأمل در مراسم ، باورها، عناوین و ایام این آیین ایرانی _ اسلامی به وضوح معلوم میشود كه چنین باور و رفتاری از به هم پیوستن دو چشمه ایرانی و اسلامی پدید آمده كه هر كدام از جایی دور دست یكی از فلات ایران و هزاران سال پیش و دیگری از جزیرت العرب نشأت گرفته و در ایران به هم رسیده و تشكیل آیین موجود را دادهاند.
گرچه اغلب مردم مسلمان از بلخ و بخارا تا بغداد و مصر در سدههای میانه بعد از اختلاط اسلام و ایران در ماه شعبان متوجه گورستانها و زیارت قبور كسان خود میشدهاند، اما بعید است كه ماه شعبان برای این امر ویژگی و توصیهای از سوی شارع دین مبین اسلام به همراه داشته باشد. بلكه به نظر میرسد كه بعضی تشابهات و همخوانیهای این ماه با برج اسفند ایرانی باعث شده تا آداب فروردگانی برج اسفند به ماه قمری شعبان افتاده و نام لیلهالبرات و شب چك گرفته باشد.
ماه شعبان كه تا پیش از لغو كبیسه (به فرموده پیامبر اسلام) تقریبا با ماه اسفند شمسی منطبق بوده است،از فردای ظهور پیامبر اسلام بعضی ویژگی و قداستهای حائز اهمیت البته بیهیچ اهمیتی برای یادبود مردگان یافته است. اولا گفته شده است كه در این ماه ولادت امام حسین صورت گرفت و پیامبر را بسیار شادمان ساخت. دیگر اینكه در روز پانزدهم ماه شعبان بوده كه پس از ۱۸ ماه قبلهگاهی بیتالمقدس، قبله از بیتالمقدس به كعبه انصراف و تحویل یافته است. پس از این واقعه ماه شعبان نزد اعراب و مسلمین از اهمیت خاصی برخوردار شد، به طوری كه در سدههای نخستین اسلامی شب نیمه شعبان برای تمام امت شبی مبارك و عیدی بزرگ بوده است. به نوشته مقدسی دانشمند و سیاح ایرانیالاصل ساكن بیتالمقدس سده چهارم هجری نیمه شعبان یكی از عیدهای مهم اسلامی بوده و در بیتالمقدس بهتر و زیباتر از هر جای دیگر برگزار میشده است چنان كه رمضان در مكه ، دو عید[فطر و قربان] در اصقلیه (ظاهرا سیسیل) و عرفه در شیراز و آدینه در بغداد و عاشورا در مكه به نیكی برگزار میشده است.
نكته قابل ذكر اینكه، گرچه به اعتقاد شیعه امامیه ولادت امام غائب (در سده سوم هجری) هم در نیمه شعبان روایت شده است، اما پیداست كه برای امت اسلامی غیرشیعه این امر خبر مهمی نبوده است.
دو دلیل برای این امركه مردم مسلمان ایران در سدههای سوم و چهارم هجری آیین و مراسم یاد درگذشتگان و پذیرایی از روان و فروهر آنان را به نیمه ماه شعبان انتقال داده و نام لیلهالبرات یا چراغ برات و شب چك به آن دادهاند،وجود دارد كه تا حدی قانع كننده است. اول اینكه اگر حساسیت ایرانیان زرتشتی را نسبت به هر ماه و روز سال، از نظر رفتار دینی و اعتقادی، درنظر بگیریم و توجه داشته باشیم كه آنان عید مردگان را در سدههای سوم و چهارم در برج هشتم سال یعنی آبانماه برگزار میكردهاند، پذیرفتنی خواهد بود كه پس از اسلام آوردن هم باز متمایل باشند كه در ماه هشتم سال اسلامی قمری، یعنی شعبان، به برگزاری این مراسم بپردازند. دیگر اینكه شعبان قمری تا سال ۱۱ هجری، كه در آن سال بنا به آیه انما النسئی زیادت فیالكفر… لغو كبیسه توسط اعراب صورت گرفت با برج اسفند شمسی منطبق بوده و ریشه و اصل عید آبانگان یعنی فروردگان خاص آستانه بهار و ماه اسفند بوده است.
حال اگر به اختلاط پیش از اسلام اعراب با ایرانیان و تاثیر شدید بعضی از قبایل عرب از فرهنگ و تمدن ایران هم توجه داشته باشیم، این مسئله كه باور و آیین فروردگانی ایرانی مربوط به ماه اسفند، پس از اسلام رنگ و بوی اسلامی گرفته و به دلیل فوق به ماه شعبان افتاده باشد.غیر قابل قبول نمی نماید. هرچند ممكن است دلایل دیگری هم برای این انتقال و تحول بوده باشد.
مراسم ویژه برات
از ریشه های اسلامی وایرانی برات كه در گذریم باید گفت كه آیین برگزاری این مراسم نیز سرشار از نكات جالب توجه است. بر اساس اعتقادات مردم خراسان در این سه شبانه روز مردگان آزاد بوده و زندگان با احسان برای آنها نه تنها تلاش می كنند تا برات آزادی آنان را از آتش جهنم كسب كنند بلكه آزادی خود از آتش جهنم را نیز از امام دوازدهم خواستار می شوند.اعتقاد اغلب مردم خراسان بر این است كه در این ایام برات انسان نو می شود و به عبارتی سرنوشت او رقم می خورد، به طوری كه درنقاط روستایی خراسان در شب پانزدهم نیمه شعبان به پشت بام رفته و در مهتاب (اگر شب مهتابی باشد) ایستاده و به سایه خود نگاه می كنند و از این طریق سرنوشت خود و اقوام خود را در آن سال پیش بینی می كنند .
اقشار مختلف مردم به ویژه كسانی كه به تازگی عزیزی را از دست دادهاند در این روز با حضور در مزار اموات ضمن درخواست آمرزش و زنده نگهداشتن یاد و خاطره درگذشتگان، آنان را در بركات میلاد یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی شریك میسازند.
برات در خراسان مصداقی براعتقاد به اصل معاد است كه مردم این خطه با انجام اعمال مخصوصی به استقبال آن میروند. این مراسم به مدت سه روز و با عناوین مختلف برگزار میشود و مردم هر روز آن را با بزرگداشت قشر خاصی از مسلمانان برگزار میكنند.
برات غریبان، برات اسرا، برات مسافران، برات زندهها و برات مردهها از عناوینی است كه برای این سه روز در نقاط مختلف خراسان استفاده می شود كه از این میان برات مردهها در ۱۴شعبان با شور و حال خاصی برگزار میشود.
پخت انواع نانهای سنتی مانند روغن جوشی، چلبكی، كماچ، ساچ و حلوا و پخش آن دربین مردم به ویژه كودكان ازمراسم ایام برات در شهرهای گوناگون خراسان است. مردم این منطقه از كشورمان اعتقاد دارند پخت این خوراكیها باید قبل از غروب آفتاب صورت گیرد.
روز سیزدهم شعبان در برخی شهرهای خراسان به برات زندهها شهرت دارد و مردم در این روز به شكرانه نعمت سلامتی به پخش شیرینی و شكلات میپردازند. در غروب روز سیزدهم شعبان نیز كسانی كه بهتازگی عزیزی رااز دست دادهاند اقدام به پخت نوعی نان سنتی به نام روغن جوشی كرده و آن را بین مردم تقسیم میكنند. اعتقاد مردم این خطه بر این است كه اگر عروس خانواده روغن جوشی را بپزد ارواح تازهگذشتگان از این خیرات بهره بیشتری میبرند.
در روز ۱۴شعبان نیز كه به برات مردهها شهرت دارد مردم با حضور بر سر قبور خویشاوندان ، خواندن فاتحه و پخش انواع شیرینی، شكلات، میوه و نانهای سنتی یاد و خاطره عزیزان خود را گرامی میدارند.
در این روز كسانی كه به تازگی عزیزی را از دست دادهاند با پهن كردن فرش ، خیرات، پخش انواع خوراكی و خواندن روضه یاد و خاطره تازه گذشته را گرامی میدارند. قرائت قرآن و فاتحه نیز در این راستا هدیهای است كه از سوی مردم نثار روح درگذشتگان میشود.
نكته جالب توجه این است كه هرچند ایام برات سه روز است اما در برخی از روستاها وهمچنین مناطقی كه هنوز روابط طایفه ای مستحكم است در صورتی كه تعداد درگذشتگان سال بیش از سه نفر باشد مراسم را از ابتدای ماه شعبان آغاز كرده وهر روز در منزل یكی ازدرگذشتگان مجلس عزا و روضه همچنین مراسم قرائت قرآن برپا میشود. مردم دراین روستاها به چند گروه تقسیم شده و هر گروه در قسمتی از روستا در جمع بازماندگان متوفی به قرائت قرآن میپردازند. مردم در این روستاها عصر روز سیزدهم شعبان با حضور بر مزار اموات و خواندن فاتحه، یاد و خاطره آنان را گرامی میدارند. در روز چهاردهم شعبان نیز تمام اهالی روستا به صورت دستهجمعی در خانه آخرین خانواده ای كه عزیزی را از دست دادهاند جمع شده و برای متوفی فاتحه میخوانند.
از دیگر مراسم روز برات كه بیشتر در روستاها رونق دارد اجرای مراسمی برات خوانی است. دراین مراسم جوانان و نوجوانان روستا به خانه افرادی كه به تازگی عزیزی را از دست دادهاند مراجعه كرده و اشعاری را در یادآوری روز برات قرائت میكنند. اهالی خانه نیز از آنچه درخانه موجود است مانند خرما، شكلات، نقل و نبات، لنگاش پخته، عناب و گردو به آنها میدهند و بدینوسیله از آنها تشكر میكنند. در روستاها رسم بر این است كه شب نیمه شعبان تمام چراغهای خانه باید روشن باشد. اعتقاد روستاییان بر این است كه در این شب ارواح مردگان آن خانه به محل زندگی خود میآیند و اگر چراغ خانه روشن باشد برای اهالی خانه دعای خیر نموده و در غیر این صورت آنان را نفرین میكنند. از مشتركات مراسم برات كه بگذریم مردم برخی مناطق خراسان آیین های خاصی برای این ایام دارند كه در ذیل به تعدادی از آنها اشاره می كنیم:
این شعر هم از مرحوم «اصغر میرخدیوی» در مورد مراسم چراغ برات است.
ماه شعبون ماهیه یکسره خیر و برکات
مشدی نیمه ای ماه ره مگه چراغ برات
از سه روز به نیمه مانده، سر خاکا محشره
مین قبرستونا گوش آدم از صدا کره
سور و سات قاریا خوبه و پولی مستنن
سبیل همه شا بسکه چربه، پوز مگردنن
مستنن پولی که الرحمن و یاسین بخنن
دو سه خط نخونده زود در مرن و جیم مکنن
سر قبرا مندزن قالیچه و روشم چراغ
شیخ قاریم نشسته خوش و شاد و سردماغ
ختم قرآنی ره باید بخنه، ای دو سه روز
پولشم خیلی خوبه توش نداره هیچ سوخت و سوز
سر قبرا جوونا لاله و گلدون مذارن
قوم و خویشاش همه هی نقل و نباتم می یرن
ای سه روز تو هر خنه روغن جوشی پخته مره
قبایه که بری مرد خنه دخته مره!
شیرینی سیوا، آجیل و میوه سیوا، حلوا سیوا
خیر و خیراتشم از زنا سیوا، مردا سیوا
از شکر، آرد برنج، تر حلوای زعفرونی
همه شم چرب و چیلی و لای لقمه ی نونی
رسم ایه بین گداها همه ره رسد کنن
اما چون خوشمزه یه، نره لاتا یم مستنن
همه ی اهل مشد چراغ برات شادن دگه
اعتقاد درن که مرده هایم آزادن دگه
سر قبرستون و خیر و خیراتاشا، یک طرف
خیر و خیرات میون خنه هاشا یک طرف
ای سه روز تو هر خنه روغن جوشی و حلوایه
که بری هم مبرن، ای رسم از او قدیمایه
باز خوبه همی جوری به یاد امواتشاین
هم خودشا مخورن هم مرده هاشا ره مپاین
سور فراوونه، پلو قیمه و آبگوشت و شله
هر جایم سوری باشه، قیله و قال و غلغله
ای سه روز چراغ براته همه جا ورد زبون
پاسخ دهید