از کتاب روزی روزگاری آبکوه
- بیش از هزارسال قدمت!
قلعه آبکوه یکی از روستاهایی است که تا چند دهه پیش چندین کیلومتر با شهر مشهد فاصله داشت و از نظر قدمت طبق تحقیقات بهعمل آمده پیدایش آن را حدوداً چهارصد سال قبل میدانند. اما عدهای از قدیمیهای آبکوه نقل میکنند که آبکوه بیش ازهزار سال قدمت دارد.
این روستا در ۶کیلومتری غرب شهر مشهد واقع شده بود و تا قبل از سال ۱۳۴۰، خارج ازمحدوده شهری محسوب میشد. اما با افزایش جمعیت و گسترش شهر، هماکنون در مرکز شهر مشهد قرار گرفته است.
آبکوه حدود ۳۰هکتارمساحت دارد و تا پایان سال ۹۰، تقریبا دارای جمعیتی بیش از ۱۱هزار تن بوده است. آبکوه دهه چهل، از جنوب به روستاهای احمدآباد (در محدوده سهراه راهنمایی فعلی) و روستای ملکآباد (در ضلع جنوبی باغ ملک آباد فعلی) منتهی میشد. از سمت شمال هم تا جایی که چشم کار میکرد، کاریزها، گندمزارها و باغترهها دیده میشد. از سمت غرب بیابانهای لمیزرع و دشتها و کاریزها، ازسمت شرق نیز فقط باغهای روستا بود.
وجه تسمیه آبکوه
اما وجه تسمیه آبکوه چیست؟ نظر بیشتر بومیها این است که در روزگاران گذشته و درزمان بارندگی، آبهای سطحی از کوههای سمت جنوب و شرق به این روستا سرازیر میشده است و چون قلعه آبکوه، نخستین روستای در مسیر آبها بوده، آن را آبکوه نامیدهاند.
عکس جلد کتاب روزی روزگاری آبکوه، مادر آقای دشتبان سمت چپ ایستاده در کنار بانویی دیگر از این محله است. نویسنده کتاب در این باره میگوید: افتخار میکنم که عکس جلد کتاب، مادرم است. ایشان بعد از فوت پدرم با زحمت بسیار ما را بزرگ کردند.
قلعه کهنه، آبکوه، سعدآباد
قلعه آبکوه شامل ۳محدوده قلعه کهنه، آبکوه و سعدآباد بوده است. قلعه کهنه، محدوده چهاربرجی قدیم است که در قسمت غرب قلعه آبکوه فعلی قرار داشته و مردم بعد از خرابشدن قلعه، نام آن را قلعهکهنه گذاشتهاند.
محدوده آبکوه نیز، در بین روستای سعدآباد و قلعه کهنه واقع شده است و قدمت کمتری در مقایسه با چهاربرجی (قلعه کهنه) و سعدآباد دارد.
سعدآباد نیز در قسمت شرق قلعه آبکوه فعلی قرار دارد.
کود حیوانی در قبال کرایه خانه!
اما ملک آبکوه دراصل متعلق به آستان قدس بوده است و درآن زمان که زمینها ارزش چندانی نداشته، آستانه مردم را با وعده کار و زمین به این منطقه میکشاند و در ازای ساختن سرپناه برای آنها، مقرر میکند که مردم روی زمینهای کشاورزی آستان قدس کشت و کار کنند. در این میان باید در برابر گرفتن آب و زمین، سهم آستانه را که یکدهم محصول بوده، بعد از برداشت محصول پرداخت کنند. همچنین در قبال اجارهبهای خانهها نیز اهالی متعهد شده بودند که کودهای انسانی و حیوانی منازل خود را برای زمینهای کشاورزی در اختیار آستان قدس قرار دهند.
……………………………………
درباره چهاربرجی بدانیم
- قلعه کهنه
قلعه قدیمی آبکوه را در ابتدا «چهار برجی» مینامیدند که دلیل آن، داشتن چهاربرج بلند در اطراف روستا بود که بعدها با خرابشدن برج و باروی قلعه، مردم آن را «قلعه کهنه» نامیدند. تا همین یکی دودهه اخیر نیز گاهی اهالی قدیمی آبکوه، قسمت غرب آبکوه را به عنوان قلعه کهنه یاد میکردند .
مردم این روستا همانند بیشتر قلعههای آن دوران، برای درامان ماندن از حمله دشمنان وغارتگران، در اطراف محل سکونت خود حصارهای بلندی کشیده بودند تا دشمن بهآسانی نتواند به جان و مال آنها آسیبی برساند. قطر دیوارهای این قلعه بیش از یک متر، ارتفاع آن حدود پنجمتر و تمام آن از گِل وَرزداده یا بهقول قدیمیها از غوره گِل ساخته شده بود و در چهارگوشه روستای چهاربرج قرار داشت.
اما موقعیت مکانی برجها اینگونه بود که برج اول در منزل مرحوم علی آخوند (علی اسعدی) قرارگرفته بود که هنوز هم پس از سالها، بقایای این برج در منزل ایشان پابرجاست . برج دوم در منزل مرحوم کربلایی صفر زشکی قرار داشت . برج سوم در منتهاالیه سمت راست و پشت مسجد حسینی و در منزل مرحوم شبرنگی واقع شده بود وبرج چهارم نیز در نزدیکی محلی به نام خیرات و درمجاورت منزل مرحوم شیخ برات ادبی و در میانه میلان دستغیب ۲۷ فعلی واقع شده بود.
مرحوم حاج عباس اسعدی درحال توضیح قدمت بخشی از دیوار قلعه که در منزل خودش قرار گرفته بود.
دوبرج دیگر نیز در دوطرف درِ قلعه وجود داشت که برای نگهبانی قلعه از آن استفاده میشد.
این قلعه، دارای در ورودی نسبتاً بزرگ به ارتفاع چهارمتر و طول شش متر بود که در ضلع شرقی روستا و در نزدیکی منزل مرحوم کربلایی علی طاهری معروف به «کِلب علی بنا» قرار گرفته بود. بهگفته اهالی، برای بستن و گشودن در روستا، باید دو تا سهنفر، کمک میرساندند.
در قلعه را نگهبانان قبل از طلوع آفتاب باز میکردند و شبها نیز قبل از تاریکی هوا، به دلیل در امان ماندن مردم از دست اشرار و غارتگران بسته می شد.
در بالای در قلعه، سنگنوشتهای خطاب به ماموران طرف قرارداد محصولات کشاورزی جلب توجه می کرد: «به لعنت خدا و رسول خدا گرفتار شود هرکس که از سهمیه ، صدی ده یا بیشتر، عُشریه بگیرد.»
درِ قلعه حدود هفتاد سال قبل و بعد ازخراب شدن دیواراطراف آن فرو افتاد .
پاسخ دهید