محمد تاجران تیرماه سال ۱۳۵۵ در مشهد به دنیا آمد و در رشته مکانیک سیالات از دانشگاه آزاد مشهد فارغالتحصیل شد. مدتی به عنوان پیمانکار تاسیسات در زمینه طراحی سیستمهای تهویه مطبوع کار کرد تا اینکه به گفته خودش دو خواب، زندگی و آینده او را تغییر داد. از آن به بعد بود که کار تاسیسات را رها کرد و از آذرماه ۱۳۸۵سفر به دور دنیا با دوچرخه را شروع کرد.
در اولین سفرش از مرز شرقی ایران عبور کرد و به پاکستان رفت، سفری که غیر از رکابزدن با دوچرخه، اهداف محیط زیستی هم به دنبال داشت: “سفرم را از کشورهای آسیایی شروع کردم تا وقتی به اروپا میرسم به اندازه کافی تجربه کسب کرده باشم. در امریکا و کشورهای اروپایی دیگر فرصتی برای آزمون و خطا نیست و باید از فرصتهایت استفاده کنی”.
دوچرخه محمد تاجران از سال ۸۵ تاکنون مسیرهایی در پاکستان، هند، نپال، بنگلادش، مالزی، تایلند، کامبوج، ویتنام، لائوس، تایلند، اندونزی، نیوزیلند، استرالیا، مالزی، سنگاپور، بورنای، چین، ارمنستان، گرجستان، آذربایجان، قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، ایران، هلند، آلمان، لهستان، اسلواکی، مجارستان، اتریش، لیختنشتاین، سوئیس، فرانسه، بلژیک، اسپانیا، آندورا و ترکیه را پشت سر گذاشته است.
او تاکنون (۱۳۹۱ هجری شمسی ) بیش از ۴۰هزار کیلومتر رکاب زده و می گوید هرگاه راهش به آب رسیده یا ویزایش رو به پایان بوده، سفرش را با هواپیما، کشتی، قطار و اتوبوس ادامه داده است.
حالا تاجران غیر از سفر به دور دنیا و جهانگردی، سفیر صلح و دوستدار محیط زیست هم هست. او در سفرهایش به مدارس سر میزند، درخت میکارد و با طرحی که آن را “ما به درختان نیازمندیم” نامگذاری کرده، به بچهها آموزش محیط زیست میدهد. میگوید عنوان سفیر صلح از سال ۲۰۱۱ و توسط فدراسیون جهانی صلح به او اعطا شده است: “فدراسیون جهانی صلح در صد کشور دنیا نمایندگی دارد. آنها با من و اهداف محیط زیستیام در سفرم به قزاقستان آشنا شدند و مرا به عنوان سفیر صلح انتخاب کردند. در حقیقت هدف فدراسیون جهانی صلح، بالابردن آگاهیهای مردم برای موضوعات بشردوستانه در راستای خدمت به انسانها، حیوانات و طبیعت است. من کار ویژهای برای این فدراسیون انجام نمیدهم بلکه کارم در راستای اهداف آنهاست”.
اما سفر با دوچرخه هزینه زیادی دارد. تاجران از موسسه و نهادی پول نمیگیرد و معتقد است که همه کارها و امور زندگیش خود به خود و با کمک دوستان و علاقهمندان محیط زیست رتق و فتق میشود؛ درست مانند زمانی که سفرش را از ایران به مقصد اروپا آغاز کرد: “وقتی میخواستم به اروپا بروم فقط یک بلیت یکطرفه به آمستردام داشتم با حدود ۱۲۰ یورو و ۲۵۰ دلار پول. دوچرخه و خورجین و وسایلم همه در چین جا مانده بود. چهار اکتبر به آمستردام پرواز داشتم. پنجم اکتبر در وبسایتم نوشتم که من به اروپا آمدهام ولی هنوز دوچرخه ندارم. یک پسر آلمانی که من پنج سال قبل او را در نیوزیلند دیده بودم و چند شب با هم گپ زده بودیم و یک صبحانه با هم خورده بودیم، یاداشتم را در وبسایت خواند و برایم ایمیل فرستاد که دوچرخهای دارد که تنها صد کیلومتر با آن رانده و میتواند آن را به من بدهد. او از شهر آخن تا دلف حدود ۲۵۰ کیلومتر رانندگی کرد تا به من رسید. دوچرخه را به من داد، قهوهای با هم خوردیم و دوباره ۲۵۰ کیلومتر رانندگی کرد تا به شهرش رسید چون باید فردا صبح سرکار میرفت. بعد از ۱۰ ماه، و در حالی که بیش از ۹ هزار کیلومتر کل اروپا را رکاب زده بودم، در ژنو برای بازگرداندن دوچرخهاش برای او پیامی فرستادم اما از من خواست دوچرخهاش را همانجا بگذارم تا بتواند در سفری که به ژنو دارد از آن استفاده کند”
- http://www.weneedtrees.com
- http://www.jadidonline.com
پاسخ دهید