در کوچه های محلات قدیمی
تاريخ مشهد قديم براي نسلهاي بعد يكي از جذابترين و شنيدنيترين مطالب است؛مشهد قدیم از پنج محله اصلی شامل پایین خیابان، بالا خیابان، سراب، نوغان و عیدگاه تشکیل شده بود.
نام محله «تَپُل المحله» از کجا آمده است؟
عدهای میگویند آنجا محل طبل زدن(طبال محله) بوده است یعنی وقتی یکی از بزرگان شهر مثلا داروغه شهر میخواسته مطلبی را به اطلاع عموم برساند، چند نفری را میفرستاده که طبل میزدند و با صدای طبل مردم جمع می شدند و خبر اعلام و اطلاعرسانی میشده است.عدهای دیگر نیز میگویند مردم آن زمان هر کدام برای خود طویلهای داشتهاند و تپالههای(فضولات) حیوانات خود را جمعآوری و در این محله تخلیه میکردند(تپاله محله) و از طرف متصدیان آن زمان افرادی با وسیله میآمدند و تپالهها را جمعآوری میکردند اما اعتقاد خود من به همان طبل زدن و طبل محله است.
محله «سرشور» را یادتان هست؟
سرشور محلهای بود که جمعیت زیادی داشت و بازار بزرگی در آن بود، از صحن قدیم شروع میشد و ادامه داشت، زمانی که میدان قدیم را تقسیم کردند یک طرف میدان شد بازار زنجیر و طرف دیگر آن بازار سرشور شد.
کوچه «عیدگاه» کجا بود؟
از فلکه آب(میدان بیتالمقدس فعلی) به سمت چهارراه کلانتر(چهارراه دانش فعلی) سمت چپ کوچهای بود به نام عیدگاه که به سمت شرق مشهد امتداد مییافت که امروزه مدرن شده و خانه های قدیمی آن تخریب شده است.این محله دارای قبرستان، بازارچه، حمام عمومی و … بود و دلیل نامگزاری آن این بود که زمانی که ازبکها به مشهد حمله کردند، در اینجا جنایات زیادی را مرتکب شدند، یکی از آن جنایات این بود که سردار ازبکها دستور قتل عام مردم را صادر کرد و عده زیادی از مردم را کشتند و در جایی که تا ۳۰ سال پیش به آن باغ رضوان میگفتند(شمال حرم سمت خیابان طبرسی فعلی) دفن کردند از آن زمان این محل به قتلگاه معروف شد.وقتی بعد از مدتی با اصرار خانوادههای مقتولین و بازماندگان، سردار ازبک قبول کرد که قتل عام را پایان دهد، در این محله عیدگاه مردم جشنی گرفتند و این محله از همان زمان به عیدگاه معروف شد.
«باغ خونی» کجا بود و وجه تسمیه نام آن چیست؟
زمانی که ما کودک بودیم جنگ جهانی شروع شد و روسها ایران را به تصرف خود درآوردند و مشهد را هم اشغال کردند، باغی بود که محل کنسولگری روسها بود و چون در آنجا هم کشتارهایی انجام شد این باغ به باغ خونی معروف شد.
خیابان امام رضا(ع) را که به سمت حرم مطهر می رویم در سمت راست خیابانی بود و این باغ خونی در وسطهای همان خیابان واقع شده بود.
میدان «دوچرخه» را به خاطر دارید؟
میدان دوچرخه را در دو مکان داشتیم، یکی انتهای خیابان خاکی جنب بیمارستان سینا امروزی بود که کسانی که تمایل به یادگیری دوچرخهسواری داشتند به آنجا میرفتند و آموزش میدیدند.
یک میدان دوچرخه هم در خیابان طبرسی بالاتر از میدان طبرسی سمت راست بود که خود من هم دوچرخهسواری را آنجا یاد گرفتم. البته این را هم بگویم که آن زمان برای دوچرخه سواری باید گواهینامه میگرفتیم.
نام محله «سراب» از کجا آمده است؟
سراب در حقیقت سر آب بوده که آنجا در اصطلاح علمی مظهر قنات بوده است یعنی جایی که آب قنات ظاهر میشود.
علت نامگذاری فلکهای به نام «ضد» چه بود؟
لشکر مشهد در زمان قدیم در سمت جنوب خیابان بهار واقع بود که آنها توپخانه ضد هوایی داشتند، یکی از این ضد هواییها را در میدانی قرار داده بودند که اگر زمانی دشمن حمله کرد از آن استفاده کنند، از این ضد هوایی فقط کلمه ضد روی این میدان ماند و به همین نام معروف شد.
محلهای هم به «چهنو» معروف شده است، «چهنو» به چه معناست؟
در قسمتی از خیابان تهران چاه جدیدی زده بودند که به تامین آب مشهد کمک کند، این محله را چاه نو میگفتند و به مرور زمان که این اسم دهان به دهان گشت چاه نو تبدیل به چهنو شد.
بازارچه «حاجآقاجان» کجا بود؟
در سمت شمال صحن بالا خیابان جایی که الان کتابخانه آستان قدس رضوی واقع شده است دو بازارچه نزدیک به هم بود به فاصله ۲۰ متر، یکی از این بازارچهها که تا تپلالمحله هم ادامه داشت بازارچه حاجآقاجان بود که در مجاورت این بازارچه باغ رضوان واقع شده بود و دبیرستانی به نام غزالی هم آنجا بود که بسیاری از مشهدیهای قدیمی در آنجا تحصیل کردهاند.
مشهد قدیم و ” بسم الله الرحمن الرحیم “
تابلو باور ذهن خانه ها
و سردرهایی که آخرش
به خدا می رسید
کوچه های خشت وگل
عطر گلاب
خانه های ” بسم الله الرحمن الرحیم “
پیچک عشق
مردمانی ، پر از جنس بلور
جنس ناب صلوات
آب بود و آیینه و قرآن
دعا بود و دستهای نان آور …
” فالله خیرحافظا و هو ارحم الراحمین “
شهری بود
زیر گنبد کبود
مشهد قدیم و ” بسم الله الرحمن الرحیم “
یادتان نیست شما ، هست ؟
کوچه های مهربا ن
دستهای گرم
دلهای نجیب
دمتان گرم ، جایتان سبز
روحتان شاد …
فاصله ها دور نبود
اتوبوس بود یک قران
ولی دود نبود
حس یاس …
مجانی
خانه ها سمت خدا
خدا …
مجانی
یادتان نیست شما ، هست ؟
مجنون بودیم و حرم
حرم بود و یک امام لیلایی
و چهار خیابانی که هر روز
البته هنوز
سلام میدهد به شرقی ترین آفتاب …
” السلام علیک یا شمس الشموس ، یا علی بن موسی الرضا “
یادتان نیست شما ، هست ؟
آن روزها ، دلمان دور نبود
بیدار بودیم و خد ا …
خواب نبود
” همین نزدیکی ” بود خدا
اعتماد داشت باران
به نفس های دل گرم زمین
دلمان صیقل داشت
یادتان نیست شما ، هست ؟
میشود ، شد باز هم مثل قدیم
اعتماد کرد به باران خدا
آب و آیینه و قرآن باشیم
جنسمان ، جنس بلور
جنس ناب صلوات
عطر گلاب
میشود ، شد باز بسم اللهی
مثل قدیم …
یادتان نیست شما ، هست ؟
مشهد قدیم و ” بسم الله الرحمن الرحیم “
عکاس : حمید فرشباف
متن بسیاربسیاربسیار زیباودلنشینی بود