زندگينامه :
سال و محل تولد: ۱۳۰۷- مشهد
سال و محل وفات: ۱۳۶۹- تهران
«مهدی اخوان ثالث» متخلص به «م. امید» از مفاخر کم نظیر و پر آوازهی خراسان و ایران است.
او فرزند «علی اخوان ثالث» از عطاران و طبیبان سنتی خراسان است که اصالتا اهل فهرج یزد بود، اما به خراسان کوچ کرد و با دختری به نام «مریم خراسانی» ازدواج کرد.
در سال ۱۳۰۷ شمسی «مهدی اخوان ثالث» دیده به جهان گشود. تحـصيلات ابـتدايی و متوسطه را در هـمين شهـر طی کرد و در سال ۱۳۲۶ دوره هـنرستان مشهـد (رشته آهـنگـری) را به پايان برد، و هـمان جا، در هـمين رشته، آغاز به کار کرد. |
سرانجام، در اوايل شهـريورماه ۱۳۶۹، چـند ماهی پس از بازگـشت به ميهـن، ديده از جـهان فروبـست.
وی بنا به وصيت خود در توس، کنار آرامگـاه فردوسی، به خاک سپـرده شد.
از اخـوان ثـالـث چـهار فرزند (يک دخـتر، و سه پـسر) به يادگـار مانده است.
اخوان ثالث جدای از شعر و شاعری در زمينه تأليف، ترجمه و نقادی با نوعی ديد اجتماعی و سياسی تسلط داشت و از نخستين اديبان دوره معاصر بشمار میرود كه به تجزيه و تحليل شعر نو نيمايی به ويژه از جهت وزن و قالب پرداخت و دو كتاب بدعتها وبدايع نيمايوشيج(۱۳۵۷) و نيمايوشيج و عطا و لقاي نيمايوشيج(انتشار در سال۱۳۷۱ دو سال پس از مرگ شاعر) را منتشر ساخت كه با استقبال محافل علمی و ادبی روبرو شد.
كتب شعر اخوان ثالث:
ارغـنون – انتـشارات تـهـران ۱۳۳۰ |
سالشمار زندگی :
۱۳۰۷ اسفند، تولد در مشهد.
۱۳۲۶ خردادماه، پایان تحصیل دورهی هنرستان مشهد (رشتهی آهنگری).
۱۳۲۶ شروع به کار در تهران، معلمی، لویزان، سلطنتآباد.
۱۳۲۶ کار در پلشت ورامین، معلمی، سکونت در تهران.
۱۳۲۹ ازدواج با ایران اخوان ثالث(خدیجه) اخوان ثالث، دختر عمویش.
۱۳۳۰ چاپ اول ارغنون.
۱۳۳۱ شروع زندگانی مشترک با همسرش «ایران خانم».
۱۳۳۲ اواخر سال، شروع خدمت سربازی (بعد از ۱۵ روز خدمت با پرداخت ۵۰۰ تومان معاف شد).
۱۳۳۳ تولد «لاله»، دختر اولش.
۱۳۳۳ زندان سیاسی (لاله ۱۱ماهه بود که از زندان آزاد شد).
۱۳۳۵ چاپ اول زمستان.
۱۳۳۶ تولد «لولی»، دختر دوم.
۱۳۳۶ شروع به کار در رادیو.
۱۳۳۸ تولد «توس»، پسر اول.
۱۳۳۸ چاپ اول آخر شاهنامه.
۱۳۴۲ تولد «تنسگل»، دختر سوم.
۱۳۴۴ چاپ اول از این اوستا.
۱۳۴۴ زندان به مدت شش ماه.
۱۳۴۴ تولد «زردشت»، پسر دوم.
۱۳۴۵ چاپ اول منظومهی شکار (که نوشتن آن مدتی قبل از تاریخ چاپ و انتشار شروع شده بود).
۱۳۴۸ چاپ اول پائیز در زندان.
۱۳۴۸ عزیمت به خوزستان (آبادان) و شروع به کار در تلویزیون آن شهر.
۱۳۴۸ چاپ اول عاشقانهها و کبود.
۱۳۴۸ چاپ اول بهترین امید (گزینهی اشعار و مقالات).
۱۳۴۹ چاپ اول برگزیدهی اشعار، جیبی.
۱۳۵۰ تولد «مزدکعلی» پسر سوم (علی، نام پدر اخوان بود که به مزدک ضمیمه شد.
۱۳۵۳ درگذشت «لاله»، دختر اول (روز ۲۶شهریور، در اثر افتادن در رودخانهی جلو سد کرج).
۱۳۵۳ بازگشت از آبادان به تهران.
۱۳۵۳ شروع به کار در تلویزیون ملی ایران.
۱۳۵۴ چاپ اول آوردهاند که فردوسی… (کتاب کودکان).
۱۳۵۵ چاپ اول درخت پیر و جنگل.
۱۳۵۵ چاپ اول درحیاط کوچک پاییز در زندان.
۱۳۵۶ شروع به تدریس ادبیات دورهی سامانی و ادبیات معاصر در دانشگاههای تهران، ملی و تربیت معلم.
۱۳۵۷ چاپ اول بدعتها و بدایع نیمایوشیج.
۱۳۵۷ چاپ اول دوزخ اما سرد.
۱۳۵۷ چاپ اول زندگی میگوید اما باید زیست.
۱۳۵۸ شروع به کار در سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی (فرانکلین سابق).
۱۳۶۰ آغاز دورهی بازنشستگی (بازنشاندگی؟) بدون حقوق از کلیهی مشاغل دولتی. این دوران تا آخر عمر اخوان ادامه یافت.
۱۳۶۱ چاپ اول عطا و لقای نیمایوشیج.
۱۳۶۸ چاپ اول ترا ای کهن بوم وبر دوست دارم.
۱۳۶۸ چاپ اول گزینهی اشعار، انتشارات مروارید.
۱۳۶۹ سفر به خارج از کشور (اولین و آخرین سفر) به دعوت «خانهی فرهنگ آلمان»، برگزاری شب شعر از تاریخ ۴ تا ۷ آوریل (۱۶ تا ۱۸ فروردین)، سفر به انگلیس، دانمارک، سوئد، نروژ، بازگشت به دانمارک، سفر به فرانسه به دعوت «انستیتوی ملی تمدنهای شرقی»، سفر مجدد از فرانسه به انگلیس و بازگشت به ایران.
۱۳۶۹ ورود به ایران در تاریخ ۲۹ تیرماه ۱۳۶۹٫
۱۳۶۹ ساعت ۱۰/۳۰ شب یکشنبه ۴ شهریور ماه، فوت در «بیمارستان مهر» در تهران.
۱۳۶۹ روز سه شنبه ۶ شهریور ماه، انتقال جنازه به «بهشتزهرا» برای شست و شو.
۱۳۶۹ دوازدهم شهریور، انتقال جنازه از سردخانهی بهشت زهرا به مشهد (توس) و دفن آن در جوار آرامگاه نیای بزرگش حکیم ابوالقاسم فردوسی، در باغ شهر توس
حضرتآيت ا… خامنهاي دوستي خود با اخوان را اين گونه توصيف ميکند: “اخوان با من دوست بود. هم زمان رياست جمهورى با من يك نوع ارتباط رقيق داشت و هم بعد از رياست جمهورى – اين آخرى كه از يك سفرِ ظاهراً يكساله به اروپا، برگشته بود – نامهاى به من نوشت و شعرى گفت و بعد هم از دنيا رفت.” در ارتباط با بعد شعري اخوان نيز، رهبر معظم انقلاب او را يکي از بهترين شاعران نيمايي زمان خودش معرفي ميکند: “… در عرصه شعر نو، مرحوم اخوان كه قطعاً بهترين شاعر نيمايىِ زمان خودش بود و به نظر من از همه اقرانش قويتر، مسلطتر و لفظ و معناى شسته رفته و بهترى داشت، در يك گوشهاى زندگى ميكرد؛ كسى از او خبرى نداشت، كسى او را نميشناخت، جز يك عده خواص؛ در حال عزلت و انزوا.”
پاسخ دهید