حمید عربلین
متولد ۱۳۲۵/۱/۳»
حدوداً سیزده ساله بود که پشت دوربین قدیمی، روی سهپایه رفت. پدرش را عاملی مؤثر و انگیزۀ اصلی برای حضور مستمرش در این حرفه میداند.
-چه شد که وارد این حرفه شدید؟
-چون پدرم عکاس بود، من هم دوست داشتم این شغل را ادامه بدهم. حتی وقتی مشغول به تحصیل بودم در کنار پدرم کار میکردم. ایشان با دوربینهای فوری سابق کار میکردند. دوربینهای فوری آن زمان، دوربینهایی مستطیلشکل بودند که بر روی سهپایههای چوبی قرار میگرفتند. دوربین پدرم در مشهد نظیر نداشت. ایشان در تهیه عکس فوری، تخصص داشتند و به همین خاطر در شهر، شهره بودند.
-پدرتان از چه سالی وارد این حرفه شدند؟
-مرحوم پدرم سال ۱۳۱۹ عکاسی را شروع کردند. ایشان در سرای سلطانی در فلکۀ حضرت حجره داشتند. سال ۱۳۵۱ که فلکه تخریب شد، پدرم دیگر این حرفه را ادامه ندادند اما من جلو موزه آن سالها در عکاسی کریستال مشغول بودم. نزدیک به ۱۸سال در خیابان طبرسی و قریب به ۲۷سال است که در حوالی کوهسنگی مشغولم و از عکاسی حرمی با پرده، خارج شدهام و به عکاسی پرتره میپردازم.
-قصه ورود ایشان را به این عرصه برای خوانندگان ما بگویید.
-عکاسی به نام آقای محمدی از حرم شاهعبدالعظیم تهران به مشهد آمده بودند تا مشغول به کار شوند. پدرم در رفتوآمد با ایشان علاقهمند شدند تا این حرفه را یاد بگیرند و برای همین از ایشان درخواست کردند تا عکاسی را به ایشان بیاموزند. ایشان قبول کردند تا این حرفه را به «رسول عربلین» یعنی پدر من آموزش دهند، اما به یک شرط؛ از آنجا که پدربزرگ بنده به مدت ۳۲سال نقاش آستان قدس رضوی بودند و با تمامی مناظر حرم مطهر آشنایی کامل داشتند، شرط آقای محمدی برای پدرم این بود که پدربزرگم پردهای از منظره حرم و بارگاه را بکشند.
-وپدربزرگتان این پیشنهاد را قبول میکنند.
-بله. پدرم از پدرشان درخواست میکنند و ایشان هم لبیک میگویند و به این ترتیب پردهای متبرک به نقش حرم و بارگاه و در کنارش حرفه پر رمز و راز عکاسی میشود ارثیۀ پدرم به من، که امیدوارم بتوانم به خوبی حفظشان کنم. از پدرم لوازم عکاسی، دوربینها و همچنین عکسهای فراوان قدیمی هم به یادگار به من رسیده است.
-ویژگیهای پرده حرم و بارگاهی که گفتید چیست؟
-پدربزرگم پردهای را که حرفش شد، در سال ۱۳۶۷ هجریقمری کشیدند. تقریباً ۶۷سال پیش، یعنی سال ۱۳۲۵ خورشیدی. کار این پرده، نزدیک به ۸ ماه طول کشید و صحن نو یا همان صحن آزادی را به تصویر کشیده است. گوشه سمت راست پرده نوشته شده: «عکاسی محمدی» و گوشه سمت چپ نیز نوشته شده است: «قلم غلامحسین عربلین». پدربزرگم در یکی از حجرههای این صحن مشغول بودند. دو بیت شعر هم بر روی آن نوشته شده است.
حجره عکاسیاش دو قسمت دارد. چند قدم که از قسمت جلویی میگذری و میخواهی به آتلیه و حریم دلتنگیهایش وارد شوی، نسیم خوش گذشته به صورتت میزند.
عکسهایی از قرن ۱۳، عکسهایی از انقلاب اسلامی، تصاویر قدیمی مشهد، عکسهای منتشرنشده از حرم مطهر رضوی در ۶ دهۀ گذشته و اعجابآورتر از همه، پرده حرم و بارگاهی که روی آن این تاریخ نگاشته شده است: ۱۳۶۹ هجری قمری؛ یعنی ۶۷ سال پیش. صحن آزادی که در این پرده به تصویر کشیده شده و نقش و رنگی که در آن استفاده شده است، هر بینندهای را ناخودآگاه به انتهای اتاق میکشاند و پنجرهای رو به گذشتهها باز میشود؛ همان نمایی که این روزها مسیر تشرف بسیاری از دلدادههایش است؛ پایین پای حضرت(ع)…
پاسخ دهید