دکتر حسین رزمجو
اولین مدیرکل آموزش پرورش خراسان بعد از انقلاب اسلامی
خلاصه : دکتر حسین رزمجو در سال ۱۳۱۱ در خانواده ای مذهبی در شهر مشهد چشم به جهان گشودند . دوران ابتدایی و متوسطه را در مشهد به اتمام رساندند .
لیسانس خود را از دانشگاه فردوسی مشهد در رشته زبان و ادبیات فارسی و کارشناسی ارشد و دکترا را از دانشگاه تهران دریافت کردند . ایشان پس از کسب مدرک لیسانس به استخدام آموزش و پرورش در آمدند و پس از کسب مدرک دکترا به مشهد آمده و مدتی مدیریت کل آموزش و پرورش خراسان را عهده دار بودند و پس از آن از وزارت آموزش و پرورش به وزارت علوم انتقال یافتند و در دانشگاه فردوسی به تدریس پرداختند .
تحصیلات رسمی و حرفه ای : دکتر حسین رزمجو دوران ابتدایی را در دبستان شرافت و متوسطه را در دبیرستان فردوسی مشهد به اتمام رساندند و دیپلم تجربی خود را دریافت کردند . ایشان مدرک لیسانس خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد در سال ۱۳۳۷ دریافت کردند . دوره های کارشناسی ارشد و دکترا را در دانشگاه تهران به اتمام رساندند و در سال ۱۳۵۸ از رساله دکترای خود با موضوعیت انسان آرمانی و کامل در ادبیات عرفانی و حماسی ایران دفاع کردند .
مشاغل و سمت های مورد تصدی :ایشان پس از کسب مدرک لیسانس به استخدام آموزش و پرورش در آمدند و دو سالی را در دبیرستان های مشهد و پس از آن در مراکز تربیت معلم مشهد به تدریس پرداختند، اما پس از کسب مدرک دکترا از دانشگاه تهران به پیشنهاد دانشگاه فردوسی به مشهد منتقل شدند . قبل از اینکه به دانشگاه فردوسی منتقل شوند ، در زمان وزارت مرحوم شهید رجایی به پیشنهاد فرهنگیان خراسان به مدت یک سال نامزد مدیریت کل آموزش و پرورش استان خراسان شدند . پس از آن به دانشگاه فردوسی مشهد منتقل شدند که البته در این زمان دانشگاه ها به دلیل انقلاب فرهنگی تعطیل بودند .سرانجام در سال ۱۳۶۲ توسط وزارت علوم و تحقیقات و فناوری به تهران دعوت شدند تا پست سرپرستی کمیسیون ملی یونسکو در ایران را تا سال ۱۳۶۴ بر عهده گیرند .
سرپرستی کنگره بزرگ بین المللی هشتصدمین سال تولد سعدی در دانشگاه شیراز را بر عهده داشتند . همچنین سرپرستی کنگره بزرگ بین المللی نهصدمین سال وفات امام محمد غزالی در دانشگاه تهران را هم بر عهده داشتند . با بیش از ۴۰ مجله همکاری داشته اند .
مربیان و اساتید : دو نفر از جمله اساتید و معلمان دکتر رزمجو هستند که آنها رادر سازندگی خود بسیار موثر می دانند و مقالاتی را نیز در شان والای این دو استاد نوشته اند و هیچگاه زحماتشان را فراموش نمی کنند: یکی علامه استاد محمدتقی شریعتی پدر مرحوم دکتر شریعتی است که ایشان معتقدند سازنده ابعاد اعتقادی و ایمانشان بوده اند ( ایشان معلم دینی دکتر رزمجو در دبیرستان بوده اند و در کلاس های تفسیرشان نیز شرکت می کردند) و دیگری دکتر غلامحسین یوسفی که ایشان را مظهر اخلاق ، تربیت ، تحقیق ، جستجو ، نظم و … معرفی می کنند .
توصیه های دکتر حسین رزمجو : متاسفانه گروهی از اساتید ما آن گونه که باید احساس وظیفه بیشتری در برابر کشور انقلابی خودشان ندارند؛ چه بسا کشورهایی که انقلاب می کنند در واقع تولد تازه ای می کنند و باید کار و کوشش بیشتری که همراه با دلسوزی بیشتری باشد انجام دهند که متاسفانه این وجدان کاری را یا نمی بینم یا خیلی خیلی رقیق می بینم . با وجود اینکه ما انقلاب کرده ایم و افرادی نظیر بنده امیدوار بودیم که با حاکمیت اسلام در کشور ما نسل جوان ما دلبستگی بیشتری بر مبانی دینی داشته باشند اما من آن پایبندی ، دغدغه و دلسوزی و علاقه ای که باید در نسل جوان نسبت به مبانی دینی به معنی دقیق کلمه باشد نه تنها در حال رشد نمی بینم بلکه در حال ضعیف شدن می بینم. این مسئله ای است که تمام مسئولان تعلیم و تربیت ما چه وزارت آموزش و پرورش و چه وزارت علوم و چه تمام اساتید در شاخه های مختلف که دانش هایی مختلف را به نسل جوان دانشگاهی ما تعلیم می دهند باید احساس مسئولیت کنند و به فکر چاره بربیایند تا خون شهدای ما که برای اجرایی شدن مبانی قرآنی و مبانی الهی به معنی واقعی کلمه و دور از هر تظاهری در جامعه ریخته شد انشاالله در خط رشد و شکوفایی و پیشرفت قرار بگیرد .هر ملت در راه رشد به منزله پرنده ای است که با دو بال پرواز می کند که این دو بال ، بال علم و بال اعتقادات دینی و معرفتی و خدایی است که وجدان را در انسان بیدار می کند .
انسانی که وجدان کاری و شغلی بر اساس اعتقادات مذهبی دارد به منزله کسی است که به قولی هر جا پلیس نفس ایمان است ، آنجا پلیس ظاهر لازم نیست . امیدوارم با تعلیم علوم و معارف و دین بتوانیم پلیس باطن را در نسل آینده خود فراهم بیاوریم .
مصاحبه با دکتر حسین رزمجو
الف ) از تولد تا پایان تحصیلات متوسطه :
در سال ۱۳۱۱ در خانواده ای ارداتمند به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در مشهد مقدس متولد شدم . تحصیلات ابتدایی و متوسطه را درمدارس «شرافت»و« عاملی » و « فردوسی » به پایان رساندم و در سال ۱۳۲۹ دیپلم طبیعی گرفتم و چون شاگرد با استعدادی بودم ، ابتدا قصدداشتم در رشته پزشکی ادامه تحصیل بدهم اما چون کالبد شکافی مردگان معمولآ جزو برنامه درسهای مقدماتی این رشته بود، نامه ای به مرحوم آیه الله العظمی بروجردی (ره) که مقلد ایشان بودم نوشتم و کسب تکلیف کردم و پس از پاسخ ایشان ، بنا به احتیاط ، از تحصیل طب چشم پوشیدم و به دلیل علاقه ام به ادبیات ، یک دیپلم ادبی هم گرفتم ودر سال ۱۳۳۵ ، که دانشگاه ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد افتتاح شد ، اولین نفری بودم که در آن رشته ثبت نام کردم و در سال ۱۳۳۷ به اخذ لیسانس نایل شدم .
در پاسخ سئوال شما که آیا علوم قدیمه و دینی هم تحصیل کرده ام ؟ باید بگویم : من تاکنون در هیچ کدام از حوزه های علوم دینی به صورت رسمی طلبگی نکرده ام و افتخار پوشیدن لباس مقدس روحانیت را هم نداشته ام ؛ ولی قبل از تحصیلات دوره فوق لیسانس ، به منظور تقویت اطلاعاتم درزمینه صرف و نحو ادبیات عرب ، حدود سه سال نزد بعضی از استادان حوزه علمیه مشهد ،بویژه حجه الاسلام حجت هاشمی خراسانی – به خواندن کتابهای :جامع المقدمات ، سیوطی ، مغنی و بخشهایی از مطول و معلقات سبعه پرداختم .
علاوه بر اینها به دلیل ارتباط و مجالستهایم با شخصیت هایی چون استاد «محمد تقی شریعتی مزینانی» و« استاد شهیدعلامه مرتضی مطهری»، عارف بزرگوار حاج میرزا جوادآقا تهرانی (ره)» استاد فرزانه « محمد رضا حکیمی»و «جناب آیه الله سید علی خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران » بهره های معنوی ودینی فراوانی از این بزرگواران برده ام که خدای را به خاطر آن سپاسگزارم .
و در باره آین سئوال که پرسیده اید بهترین معلم ومربی ام در دوران تحصیلاتم چه کسی بوده است ؟ با جرات می توانم بگویم که این معلم ، مرحوم استاد محمد تقی شریعتی مزینانی است . بزرگ مردی که با شور ودرد آگاهی و فرزانگی و با قداستی زاهدانه و عارفانه لوای رهبری نسل جوان رادردبیرستان و بیرون از آن به دوش می کشید .ایشان در آن سال ها دبیر دینی ما بودند و به دلیل ویژگی هایی که داشتند ، نوعی ترس آمیخته به احترام و شیفتگی در ما نسبت به خود ایجاد کرده بودند . و به خصوص که حافظه قوی و نیرومندشان سرشار از آیات و احادیث و معارف الهی بود و در آن دوران سیاه ستم شاهی ، که دین ستیزی وجهه همت حکومت ها و احزاب چپگرای زمان بود ، وجود شان در حفظ ایمان جوانان بسیار مغتنم و کارساز بود.
.از آن جا که شرح سجایا و مکارم اخلاقی آن عزیز را بنده در بعضی از مقاله ها بویژه در کتاب «استاد وفرزند وبرومند او » نوشه ام تکرار آنها را در اینجا لازم نمی دانم .به هر حال می توانم اذعان کنم بخش مهمی از دین باوریم را به آن معلم زنده یاد مدیونم که شهد عشق به خدا و مقدسات مذهبی را به کام جانم چشاند و مرا مشتاق قرآن و نهج البلاغه ام کرد . خداوند روحش را غریق دریای رحمت خود گرداند ،بمنه و کرمه ..
ب) استخدام در آموزش وپرورش ، همراه با ادامه تحصیلات دانشگاهی در دانشگاه تهران :
بعد ازگرفتن لیسانس چون به شغل شریف معلمی ، علاقه داشتم به استخدام آموزش و پرورش در آمدم و دو سال در دبیرستان « فیوضات» ، « آقا بزرگ » و« شاهدخت» مشهد تدریس کردم تا این که در سال ۱۳۴۰ ش برای تدریس در مراکز تربیت معلم مشهد دعوت شدم و تقریبآ سیزده سال در تعلیم وتربیت معلمان جوان خراسان سهمی داشتم. در سال ۱۳۵۳ ، به دلایلی ناچار به هجرت از مشهد شدم و ضمن تدریس در دوره تربیت معلمیکساله تهران تحصیلات را هم در دانشگاه تهران ادامه دادم و در هر دو دوره فوق لیسا نس و دکترا شاگرد اول شدم .
دوره دکتری را در سال ۱۳۵۷ به پایان رساندم و یک سال بعددر خرداد سال ۱۳۵۸ ، از رساله ام با عنوان: « انسان آرمانی کامل در ادبیات حماسی و عرفانی فارسی» دفاع کردم که با نمره ممتاز پذیرفته شد. و بعدآ توسط انتشارات امیر کبیر تهران به چاپ رسید .
به طور کلی حدود بیست سال از سابقه خدمتم را در آموزش و پرورش گذارنده ام ، دو سال در دبیرستان و هجده سال در مراکز تربیت معلم مشهد وتهران تدریس کرده ام . درمهر ماه سال ۱۳۵۸ به پیشنهاد جمعی از فرهنگیان خراسان و تائید شورای انقلاب و موافقت شهید محمد علی رجایی (ره) که در آن زمان سر پرستی وزارت آموزش و پرورش را بر عهده داشت ، به مدِیرِیت کل آموزش و پرورش استان خراسان منصوب شدم و مدت یکسال تا مهر ماه سال بعد(۵۹ ۱۳) دراین سمت انجام وظیفه کردم.
ج)اشتغال دردانشگاه و کمیسیون ملی یونسکودرایران :
از مهر ماه سال ۱۳۵۹ به دانشگاه فردوسی مشهد منتقل شدم و ابتدا با کمیته علوم انسانی جهاد دانشگاهی همکاری می کردم تا در اواخر سال ۱۳۶۰ به عضویت هیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی دانشگاه مشهد در آمدم و به تدریس و تحقیق مشغول شدم . از اسفند ماه سال ۱۳۶۲ تا شهریور ۱۳۶۴ مسئولیت کمسیون ملی یونسکو در ایران را ازسوی وزارت فرهنگ و آموزش عالی به عهده داشتم . و این سر آغازی برای سفرهای علمی و تحقیقاتیم بودبه کشورهای ترکیه ، سوریه ، تایلند ، چین ، ژاپن ، هند ، فلیپین و فرانسه مسافرت کردم. وبا شرکت در کنگره بین المللی:« سر دبیران مجله پیام یونسکو منعقد در پاریس» و « کنگره دبیران کل کمیسیون های ملی یونسکو در آسیا و اقیانوسیه » در مانیل ،اولی در خردادودومی در آذر ماه سال ۱۳۶۳ انجام شد دو سخنرانی باعناوین : « وظیفه نویسندگان متعهد در جهان امروز» و « گرفتاری های فرهنگی منطقه آسیا واقیانوسیه و نقش یونسکودررفع آنها » به زبان فرانسه ایراد کردم که ترجمه فارسی آنها در شماره های خرداد و بهمن همان سال مجله پیام یونسکو در ایران منتشر شده است . در آذر ماه سال ۱۳۶۳« کنگره بزرگداشت هشتصدمین سال تولد سعدی » رادر دانشگاه شیراز سر پرستی کردم که مجموعه مقالات آن با مقدمه ای از من در سه جلد به نام « ذکر جمیل سعدی» درسال۱۳۶۴ به همت وزارت ارشاداسلامی منتشر شده است .
در اسفند سال ۱۳۶۴ هم «کنگره جهانی بررسی آثار و آرای ابو حامد محمد غزالی » را هم در دانشگاه تهران برگزار و سرپرستی کردم .
پس از استعفا از کمیسیون ملی یونسکو، که به واسطه بیماری طولانی شش ماهه و چند عمل جراحی که در مورد من انجام گرفت به دانشگاه فردوسی مشهد مراجعت کردمم و از آن زمان به تدریس و تحقیق مشغول هستم و نحوه عملم به نحوی بوده که با یاری خدا درسال ۱۳۷۸ به عنوان استاد نمونه دانشگاه فردوسی برگزیده شدم .
پس از انقلاب اسلامی در حدود ۷۰ کنگره داخلی و خارجی شرکت کرده ام و در همه آنها سخنرانی داشته ام و این سخنرا نیها تا کنون کلا طبع و نشر شده است .جمله مسافرتهای من – بجز سفر های زیارتی حج ( دو مرتبه حج تمتع و سه بار عمره مفرده) وسوریه و عتبات عالیات شامل سفر به بیش از سی کشور آسیایی ، اروپایی ، آفریقاِِیی و کانادا می شود . آخرین سفر علمی و تحقیقاتیم در اسفند ماه ۱۳۷۹ به سودان بود که برای شرکت در کنگره ای که جهت بزرگداشت مولانا جلال الدین محمد مولوی در انجا برگزار شد ، از سوی سازمان ارتباطات اسلامی عازم خارطوم شدم و سخنرانی در باره عرفان و تصوف از دیدگاه مولوی به زبان عربی ایراد کردم .
غیر ازسخنرانیها یی که بدانها اشاره شد، از این استاد گرانقدر ؛ تا کنون ۲۵۰ مقاله علمی و پزوهشی در مجلات داخل و خارج چاپ،و بیش از چهل اثر نیز به طبع رسیده است.
تازه ترین آثار استاد رزمجو:
الف: کتاب «یادمان؛ سه گل پرپر از باغ دل غمگینم، مریم و نسترن و نسرینم ؛ رساله ای است در باره ی حقیقت مرگ و یادمان رحلت فرزندانش ، که در تیرماه ۱۳۹۴ از سوی انتشارات قاف مشهدالرضا منتشر شده است.
ب: کتاب « امام موسی صدر و دیدگاههای او در باره دکتر علی شریعتی؛ که در زمستان ۱۳۹۳ توسط انتشارات قاف مشهد الرضا (ع) به چاپ رسیده است.
ج: کتاب «جامعه کبیره؛ دنیای آرمانی امامت در تشیع علوی یا امامشناسی از دیدگاه و به قلم امام دهم شیعیان اثنیعشری حضرت امام علیالنقی الهادی(ع)» مهرماه ۱۳۹۲ از سوی انتشارات قاف مشهدالرضا منتشر شد.
آری ! آن چه در مصاحبه حاضر با تلخیص از آن ها استفاده شده تنها اشاره ای است به خدمات علمی و فرهنگی استاد رزمجو که بیش از هفتاد است که قلم در دست گرفته و در قلمرو فرهنگ و ادبیات فارسی و نشر معارف دینی و اسلامی قلم می زند .
شایان ذکر است کارنامه ی درخشان این استاد عالیقدر بیش از دوسال است که در حال گردآوری و تدوین است و تا کنون پانزده فصل آن در حدود ۶۰۰ صفحه در قطع رحلی A4 تدوین و حروفچینی شده است.
با توجه به این که چند روزی است (از ۱۶ /۴ /۱۳۹۴)حضرت استاد در بیمارستان بستری هستند ، برای این استاد فرزانه آرزوی صحت و سلامت و عافیت دارم.
منابع:
مصاحبه استاد با فصلنامه پیک دانشگاه فردوسی مشهد شماره ۴۶ – فروردین و اردیبهشت ماه ۱۳۸۲،
لازم به ذکر است که شرح تفصیلی زندگی علمی و فرهنگی استاد در کتابهای مشاهیر یزد چاپ ۱۳۸۲ ج اول ص ۶۲۲ و چهر ه های ماندگار ، کتاب نخست ، تهران ۱۳۸۲ ص ۱۳۴ تا۱۳۷ و شماره های هفتم سال هشتم ماهنامه کیهان فرهنگی – دیماه سال ۱۳۷۰ و ماهننامه فرهنگی رشد معلم شماره ۸ سال هجدهم – اردیبهشت ماه ۱۳۷۹ .
سایت انیس الکتاب
پاسخ دهید