مقدمه
ظاهراً نخستین سرشماری دقیق نفوس و مسکن در ایران، با دستور «میرزاحسین خان سپهسالار»، صدراعظم ناصرالدین شاه، انجام شد. این سرشماری تمام کشور را در بر نمی گرفت و محدود به شهرهای بزرگ و به ویژه تهران بود. «میرزاحسین خان سپهسالار» طی حکمی دستور داده بود:«هر کسی در قریه ای که ساکن است، اعم از غریبه و بومی، از مرد و زن و صغیر و کبیر، خواه طفل شیرخوار گهواره باشد و یا آن که پیرمرد صدساله، خواه غنی باشد و صاحب ملک و علاقه و زارع و کاسب و خوش نشین و عمله و بیگانه و صحیح الاعضاء و شَل و لنگ و یک چشم، زن باشد یا مرد، زن بی شوهر باشد یا طفل یتیم بی پدر و مادر، رعیت قدیم قریه یا جدیدی که از جای دیگر آمده باشد، به هر صنف و صنعت که باشد، مشخص نمایند و تا ممکن است بر وجه تحقیق و الا از روی تخمین، سن و سال آنها را بنویسند و از این حکم احدی مستثنا نیست.» این که صدراعظم ناصرالدین شاه چگونه به فکر انجام سرشماری دقیق نفوس و مسکن در ایران افتاد، به طور دقیق معلوم نیست، اما به نظر می رسد، انجام این کار با موضوع تنظیم مالیات ها در ارتباط بوده باشد. در پی این دستور، کار سرشماری در برخی شهرهای ایران آغاز شد، با این حال، دقتی که مورد نظر صدراعظم بود، کمتر مد نظر قرار می گرفت.
نفوس ارض اقدس طوس
مشهد، یکی از شهرهایی بود که پس از این فرمان، سرشماری نفوس آن توسط فردی به نام « زین العابدین میرزای قاجار» انجام شد. تا پیش از سرشماری «زین العابدین میرزای قاجار» در سال ۱۲۵۷ خورشیدی، آمار دقیقی از جمعیت مشهد در دست نبود. ۱۲ سال پیش از این سرشماری، نخستین آمارگیری مشهد، توسط کدخدایان محلات پنجگانه آن زمانِ شهر، انجام گرفت.
امار کتاب «نفوس ارض اقدس»، تنها تعداد خانه ها و مغازه های شهر را مشخص می کرد که بر اساس آن،
مشهد دارای :
• ۱۱ هزار و ۸۸ باب خانه و مغازه،
• ۱۶۷ باب مسجد،
• ۱۹ باب مدرسه،
• ۴۷ باب حمام ؛
• ۵۶ باب آب انبار
بوده است.
شش ماه پس از این آمارگیری، ناصرالدین شاه، برای نخستین بار، به خراسان آمد و در ماه صفر سال ۱۲۸۴ (۱۲۴۵خورشیدی) وارد مشهد شد و کدخدایان، آماری تقریبی را از جمعیت شهر به وی ارائه کردند که نشان می داد خانه های شهر، ۷۶۰۰ باب و جمعیت مشهد، حدود ۶۰ هزار نفر بوده است. با این حال، آمار جمعیت شهر مشهد در تمامی این سرشماری ها غیر دقیق است و نمی توان چندان به آن اعتماد کرد. این قبیل آمارهای تقریبی در نوشته های سیاحان غربی نیز به چشم می خورد، چنان که « فریه» و «خانیکوف»، در نوشته های خود، جمعیت شهر مشهد را ۶۰ هزار نفر می دانند، حال آن که آمار نفر اول، مربوط به دوره محمدشاه قاجار و آمار نفر دوم، مربوط به دوره ناصرالدین شاه قاجار است.
سند «نفوس ارض اقدس»
سرشماری «زین العابدین میرزای قاجار» که در کتابی با عنوان «نفوس ارض اقدس» ثبت شده، نخستین سرشماری دقیق و علمی در شهر مشهد است. بر اساس نوشته «مهدی سیدی»، مصحح این کتاب، از «نفوس ارض اقدس» تنها یک نسخه باقی مانده که در سال ۱۳۱۸ هـ.ش، وقف کتابخانه ملی شده است. «زین العابدین میرزای قاجار» در ابتدای کتاب، «حاصل جمع کل نفوس» شهر مشهد را ۵۷ هزار و ۲۸۷ نفر ذکر کرده است که از این تعداد، ۲۰ هزار و ۴۶ نفر، زن و بقیه مرد یا کودک بوده اند. او سرشماری شهر را خانه به خانه انجام می داد. در جدول تنظیم شده توسط «زین العابدین میرزای قاجار»، ابتدا نام صاحبخانه، سپس، تعداد ساکنان آن خانه به تفکیک مرد، زن، پیر، جوان، پسر، دختر و شیرخوار ثبت شده است
مشاغل مشهد
. او در جدول تنظیم شده، بخشی را به ثبت وضعیت اقتصادی و شغل افراد، بر اساس «متمول»، «متوسط» و «فقیر» اختصاص داده است. همچنین، افراد از نظر وابستگی به دستگاه حکومتی نیز به «نوکر دولت و آستانه»، «رعایا» و «صانعین»(پیشه وران) تقسیم شده اند.
یکی از جالب ترین اطلاعاتی که می توان از سرشماری «زین العابدین میرزای قاجار» به دست آورد، حرفه های رایج در مشهد ۱۳۷ سال پیش است. از میان ده ها عنوان شغل ثبت شده در این کتاب که امروزه تقریباً وجود ندارند، می توان به «شَمّاع» (شمع ساز)، «هیمه کش» (هیزم کش)، «کلاهدوز»، «میرآب» (تقسیم کننده آب)، «تفنگ ساز»، «عصار» (روغن گیر)، «دلاک»، «صباغ» (رنگرز یا رنگ ساز)، «مُکاری» (کرایه دهنده چهارپایان)، «خارکش»، «مُقَنی» (کارگر قنات)، «ساربان» (شُتُردار)، «عَلاف» (علوفه فروش)، «ندّاف» (پنبه زن)، «دالان دار» (محافظ کاروانسرا)، «شالفروش»، «علاقه بند» (ابریشم باف)، «سلسله دوز» (سوزن دوز)، «حناسای» و «سَقّا» اشاره کرد.
جالب این جاست که برخی مشاغل امروزی نیز، یک قرن قبل، با عنوان دیگری شناخته می شده اند؛ مانند «چُرَکچی» که همان نانوای امروزی است
. نگاهی به ترکیب جمعیتی ثبت شده در کتاب، که محاسبات آن به همت «مهدی سیدی» تکمیل شده ، نشان دهنده برخی از ویژگی های بافت جمعیتی محلات مشهد، در ۱۳۷ سالِ قبل است.
سراب، محله ای اعیان نشین
در میان ۶ محله مشهد، محله «سراب»، به دلیل دارا بودن باغ های متعدد و مصفا، محله اعیان نشین شهر محسوب می شد. افزون بر قرار داشتن مقر حکومتی در این محله، بیشتر کارکنان عالی رتبه دولت و آستان قدس نیز در آن ساکن بودند. مظهر بسیاری از قنات های مهم شهر نیز، در محله سراب قرار داشت و قنات معروف «سناباد»، از میان آن عبور می کرد. طبق سرشماری «زین العابدین میرزای قاجار»، تعداد خانه های اجاره ای این محله، بیش از سایر محلات مشهد بود و سران آواره افغانی و عُمّال حکومتی آنها را اجاره کرده بودند. از ساکنان معروف این محله می توان به «عمادالملک»، حاکم طبس، «علیمردان خان نصرت الملک امیرتومان»، رئیس ایل تیموری و «محمدحسن ناظر»، ناظر آشپزخانه آستان قدس اشاره کرد.
سرشور، نماد هویت شهری
محله «سرشور»، محله ای نیمه اعیان نشین بود. فقیران اندکی در این محله زندگی می کردند. طبق آمارهای «زین العابدین میرزای قاجار»، بیشترین ساکنان محله «سرشور»، پیشه وران بودند. ملک التجار شهر در این محله ساکن بود و متخصصانی مانند طبیبان، هنرمندان و شاعران، در محله «سرشور» زندگی می کردند. «مهدی سیدی»، در متنی که به عنوان توضیح در کتاب «نفوس ارض اقدس» گنجانده است، می نویسد:«در مجموع، محله سرشور از هویت شهری متعارفی برخوردار بود و ساکنان آن، شایستگی بیشتری برای عنوان شهرنشین داشته اند.»
عیدگاه، نبض اقتصاد شهر
محله عیدگاه، میان محله «سرشور» و «پایین خیابان» قرار داشت. طبق آماری که «زین العابدین میرزای قاجار» ارائه داده است، ۱۱۱ خانواده از ۱۱۴ خانواده یهودی ساکن مشهد، در عیدگاه زندگی می کردند. محل زندگی آنها تا نیم قرن پیش به محله «جهودها» معروف بود. به لحاظ ترکیب جمعیتی، «عیدگاه»، بیشترین تعداد ثروتمند و کمترین تعداد فقیر را در خود جای داده بود. این محله، منازل وقفی زیادی داشت و تعداد تکیه ها و مساجدش بیش از سایر محله ها بود. از میان مأموران دولتی ساکن در محله «عیدگاه»، داروغه شهر، سمتی مهم تر از دیگران داشت. با توجه به قرار گرفتن محله در مسیر پر رفت و آمد و پر زائر مشهد به سمت نیشابور و تهران، واحدهای تجاری آن رونق خاصی داشتند.
پایین خیابان، پرجمعیت ترین محله شهر
آمارهای ارائه شده از سوی «زین العابدین میرزای قاجار» نشان می دهد که محله «پایین خیابان»، بیشترین تعداد واحد مسکونی و کمترین فضای سبز شهری را داشته است. قرار گرفتن این محله در مسیر مشهد به سمت هرات و مرو و حملات پیاپی راهزنان و مهاجمان، این محله را به منطقه ای پرمخاطره تبدیل کرده بود. از سوی دیگر، آمارهای کتاب «نفوس ارض اقدس» نشان می دهد که «پایین خیابان» محله فقیرنشین مشهد محسوب می شده است. این محله، شلوغ ترین و پرجمعیت ترین محله شهر بود. تراکم جمعیت در این محله بسیار بالا بوده است. نزدیک بودن محله «پایین خیابان» به اراضی زراعی خارج از شهر، باعث شده بود حرفه بخش مهمی از ساکنان آن، کشاورزی باشد. طبق گزارش «زین العابدین میرزای قاجار»، تنها زنی که در محله «پایین خیابان» صاحبخانه محسوب می شد، بانویی به نام «حاجی خانم» بود.
نوغان، محله کشاورزان
محله «نوغان» یکی از قدیمی ترین محلات شهر مشهد بود. بر اساس اطلاعات مندرج در کتاب «نفوس ارض اقدس»، «نوغان»، پس از «پایین خیابان» بیشترین واحد مسکونی را داشت. در مجاورت محله «نوغان»، روستاهای متعددی وجود داشت؛ روستاهایی مانند «جمع آباد»، «شُقا»، «محراب خان»، «سمزقند» و «خیرآباد» که اراضی زراعی وسیعی داشتند. به همین دلیل، بخش عمده ساکنان این محله، کشاورز بودند. به نوشته «زین العابدین میرزای قاجار»، تعدادی از صاحب منصبان شهر، مانند «نایب التولیه» آستان قدس، در این محله سکونت داشتند.گزارش دقیق و ارزشمند «زین العابدین میرزای قاجار»، با عنوان «نفوس ارض اقدس یا مردم مشهد قدیم»، توسط استاد «مهدی سیدی» تصحیح شده و با حاشیه و توضیح وی، از سوی معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد به زیور طبع آراسته شده است.
برخی نام ها و نشانه ها از مشهد قدیم در کتاب :
آق علی عطار : پدر مهدی اخوان ثالث که به درمان سنتی با گیاهان و دارویی و جوشانده های قدیمی شهره و مورد اعتماد وقبول همه بود
جیک جیکی ننه خانم : آوازه خوان دوره گردی که با کلاه قره کل و آویز دم روباه در محلات شهر میگشت ومیخواند
جیک جیکی ننه خانم ؛ بیا بشین روی زانوم
روزنامه خراسان: که در سال ۱۳۲۸ با تیترِی دائمی : برادر جان خراسان است اینجا/ سخن گفتن نه آسان است اینجا…شروع به کار کرد
و….روزنامه آفتاب شرق به صاحب امتیازی مر حوم آموز گار.
و…. ماهنامه هیرمند به صحب امتیازی مرحوم عبدالمجید مجید فیاض
که از مشهورترین و خوشنام ترین وکلای دادگستری بود.
و چند مد تی هم مجله تربیت نوین که متاسفانه نام صاحب امتیازش را
بیاد نمی آورم با اینکه خودم یکی از نویسندگانش بودم….( که ناشی از
کهنگی ۷۱ ساله شناسنامه است و بس .)
افتخاری شکسته بند : یک شکسته بند با روش طب سنتی که همه مشهدی ها برای هر نوع شکستگی ضرب خوردگی مویه کردن و رگ به رگ شدگی و گچ گیری و جا انداختن به او مراجعه میکردند
شیخ دروغگو: یک دعانویس ؛ آینه بین و غیب گو که در خیابان خواجه ربیع بروبیایی داشت و بسیار معروف بود
ممدقصاب: جن گیری که رمل و نوشتن اوراد و ادعیه میدانست ؛ و خبره بود در جنبل و جادو ؛ گشایش بخت و دفع امراض با دوا ودرمان هایی که خودش میساخت
کریم شیشلیکی : کریم صاحب یک کافه در ییلاق کوکا کولا که جایی پرت و دنج ِ عرق خورها بود .او نوعی کباب مخصوص برای مزه همراه با عرق شادقوچان ابداع کرده بود که بعدها مایه افتخار آفاق و وارد حوزه زبانشناسی و فرهنگ شد
صادق بستنی : کاروانسراداری به نام حاج صادق که نرسیده به حرم به زوار نوعی بستنی زعفرانی با مغر پسته و گلاب و نان مخصوص میفروخت وکارش سکه بود .معلوم نیست چرا محصول او بعدها به عللی نامکشوف با نام عجیب بستنی طلاب! شهرت یافت
طاهره خانم کرست دوز : زنی که هرگز ازدواج نکرد وازاوان جوانی تا پیری با سکوت و اخم ؛ برا ی خانم های شهر با روش خاص خودش ! اندازه گرفتن بادست ؛ پارچه های نخی وکتان ؛ قزن قفلی و دکمه کائوچویی کرست میدوخت
علی گربه: از لات های معروف باغ ملی که به اعمال محیرالعقول بسیار از جمله بچه بازی ؛ دل و جرات داشتن با قد خیلی کوتاه ؛ پرش و جهش گربه وارو کشیدن لب پایینی اش تا روی دماغ و میمیک های عجیب وغریب صورت شهره بود
کشور طلایی : مولودی خوان معروف که برای جشن های عروسی و عزا و ختنه سوری ها دایره میزد و دسته مخصوص داشت
مدرسه فروغ : اولین مدرسه دخترانه مشهد که موسس آن شازده خانم فروغ السلطنه بود باید منظور دبیرستان فروغ باشد.
عمه خانم: اصغر میر خدیوی شاعر طنزنویس و بازیگر که در تئاتر گلشن در نقش زنی پیرو شوخ و حاضرجواب بازی میکرد و بعدها با لهجه غلیظ مشهدی در نقش عمه خانم به صورت نمایش های کمدی صدای او هر روز از رادیوپخش می شد که….خود نویسنده وشاعری ( بویژه د رطنز ) توانا بود او اولین کسی بود که نقش زن فضول ….ودرهمه جا حاضررا در رادیو و تئاتر عرضه کرد که
( چند سالی بعد ) شاباجی خانم را در رادیو تهران داشتیم.از زنده یاد خدیوی
آثار متعددی کتاب و نمایشنامه بجا مانده…( خنده وکوهر…کشکول خنده…
رویای جوانی و غم پیری…حاضرجوابیهای شیرین و…. ) این را هم اضافه
کنم که برنام های نمایشی اصغر میرخدیوی روزهای جمعه پخش میشد. روحش شاد.
گنبدسبز: خانقاه و زاویه خلوت نشینی دراویش خاکساری و قلندریه در خیابان خاکی
اصغر قفقازی : از اعضای اصلی تئاتر گلشن در مشهد که نمایش های کمدی زیادی را برای مردم طبقه متوسط روی صحنه برد و دوره ای نیز صابر آتشین و گوگوش در سالن او برنامه داشتند که بسیاری از نمایشنامه ها را مرحوم
خدیوی مینوشت و خودش نیز یکی از بازیگران آن تئاتر بود..
دکتر شیخ: دکتری حاذف و افسانه ای که به خاطر تشخیص و درمان درطبابت و بخشندگی به تهیدستان زبانزد بود نه اینکه در خراسان بلکه در تمام ایران
پزشکی چو ن آن زنده یاد نداشتیم….چندین مطب در مشهد داشت روی میزش
جام سماور بود که مملو از پول ( اسکناس و بیشتر سکه ) ایکه مریضهایش
ریخته بودند همیشه از مریضی که پول نمیگذاشت سئوال میگرد که آیا پول
خرید داروهایش را دارد یا نه ؟ واگر نداشت به اومیگفت که فلان مقدار از
جام بر دارد برای خرید داروهایش….این راهم باید اضافه کنم که برای
عیادت از مریضهایش حتی در سرما و برف و بوران و یخبندان زمستانهای مشهد و در هر ساعتی از شبانه روز باتفاق مراجعه کننده که از ده وشهر
دیگری آمده بود بر بالین بیمار حاضر میشد . طبق معمول دربند حق ویزیت
نبود که بماناد ازداروهائی که همیشه در کیف بزرگ مخصوصش داشت
میداد و باز میگشت ….براستی اگر بخواهم از صفات عالیه انسانی این زنده
یاد بگویم مثنوی هفتاد من کاغذ شود. فقط بیاد داشته باشید که وسیله نقلیه
اودر تمام فصول یک موتور سیکلت بودوبس. روحش قرین شادی و آرامش باد.
مهری کوره : دایره زن مجالس و سو رو سات های زنانه
هئیت حوض چل پایه: یکی از دسته های سرشناس ِسینه زنی در پایین خیابان که در روز عاشورا علم بر میداشتند و نذری پزان شله در محله داشتند
قنادی شکست ناپذیرو لاله زار نو :اولین کیک های عروسی و تولد را در مشهد باب کردند
قنادی مینا. واز همه مهمتر کافه قنادی اتحاد که از آن برادران افخمی بود….محیطی بسیار
آرام و دلنشین داشت که مورد توجه جو انان اهل دل آنروزگار بود.
کودکستان مستوفی : از اولین کودکستان هادر مشهد که به سبک اروپایی اداره میشد و ساختمانی به سیاق کودکستان های آلمانی و سوئدی داشت
کودکستان شاهدخت.
آرایشگاه آراسته : مرکز آرایش خانم های آلامد و آرایش صورت و موی عروس ؛ سر نبش چارطبقه که روی تابلوی سر درش نوشته بود
میزانپلی فرو توالت عروس ۱۰۰ تومان * و همین باعث غلط خوانی و داستان ها ی فکاهه مابین مردم شده بود *
کوچه سیاوون : محله قرشمال ها و خون گیرها ؛غربتی ها ؛آهنگرهایی که انبر و قیچی و سیخ کباب و فرفره میساختند و بازیگران تئاتر روحوضی که صورتشان را سیاه میکردند و ساکن همین محله بودند
حاج حسین آقای ملک: از مهاجران آذری پسر حاج کاظم ملک التجار که نیمی از محلات شهر بعد از میدان ملک آباد و ییلاق وکیل اباد متعلق به او بود که بخش اعظم آنها را به کارمندان دولت هدیه و وقف کرد. شاعر مسلک و اهل سیاست و علم و صاحب قدیمیترین نسخ نایاب در کتابخانه شخصی اش بود
سینما هما : فیلم سنگام و گنج قارون را آورد بعد هاسینما متروپل قیصر را و سینما سعدی دایره سرخ ژان پیر ملویل و سینما دیاموند آرواره های کوسه
دبیرستان شاهدخت : از قدیمی ترین دبیرستان های مشهد که خاص دختران اعیان و بالای شهر بود و مدیره آن خانم یوسفی ؛ همسر دکتر غلامحسین یوسفی محبوب
همه بود
دبیرستان نمونه نادرشاه به مدیریت آقای امیدیار و نظامت آقای اخلاقی..این
دبیرستان همانگونه که از اسمش پیداست نمونه بود و بااینکه دولتی بود ولی
شهریه میگرفت و در قبال آن تنها دبیرستانی بود که در روزهای یکشنبه و
سه شنب و پنجشنبه بعدا ز ظهرها گارگاه های گوناگون مثل آهنگری.. تئاتر ..نجاری….نقاشی….موسیقی و……داشت.
دبیرستان فردوسی…..و دبیرستان فیوضات که از دبیرستانهای قدیمی بودند.
سقاخانه اسمال طلایی : که به فرمان اسماعیل خان نامی در دوره نادر ساخته شده بود و هزار افسانه رنگ و وارنگ درباره اش بر سر زبان بود
ساندویچ فضل الله: نوعی کتلت دست ساز به همراه مخلفات سس تندو نان مخصوص که اختراع فضل الله خان بود که دکه ای نیم متری روبروی سینما دیاموندداشت بیاد داشته باشیم که اولین ساندویچ فروشی واقعی را حسن طلوع در خیابان پهلوی مقابل باغ ملی زد که همیشه از مشتری پر بود.
صفحه فروشی چنگ: که همیشه جدیدترین ترانه های روز را به صورت صفحه گرامافون برای معرفی و فروش میآورد و با صدای بلند در خیابان خسروی پخش میکرد و با شیوع نوار کاست بازارش کساد شد میدانید صاحبش که بود ؟ پدر
هنرمند نازنین سرشناسمان….آقای حمید متبسم که عمر پر بارش طولانی باد.
چلوکبابی شمشیری”: از چلوکبابی های معروف شهر و آدرسش میدان مجمسمه ؛ بغل داروخانه آفتاب جنب محضر
چلو کبابی امید واقع در خیابان پهلوی.
فتو مریخ: عکاسیی که متعلق به خانواده ای بهایی بود و بیشتر بچه های مشهدی آنجا لااقل یک عکس شش در چهار برای کارنامه مدرسه شان گرفته اند
قهوه خانه داش آقا در خیابان پهلوی که پاتوق شعرا و اهل ادب بود.
دکتر بادالیان: پزشک ارمنی اطفال شهر که به خوش خلقی و خوش رویی زبانزد همه بوددکتر زابلی نژاد که بلطف حق هنوز حیات دارد.
دکتر شاملو ی بزرگ.
دکتر منوچهر رادپور متخصص قلب که هنوز هم خراسانیها از وجودش
بهره مندند.
دکتر خدیوی که او هم متخصص قلب بود.
دکتر قوام نصیری بزرگ که استاد دانشگاه مشهد هم بود.
داروخانه طوس که از آن برادران طوس منش بود.
پوست دوزی امپریال: مهاجری روس و آذری زبان که برا ی خانم های شهر پالتو وکلاه خزو یقه خرگوش و روباه وکلاه مد روز میساخت
باغ وحش کوهسنگی: تمام بچه های هم دوره ما بوزینه و خرس و طاووس و شیر و گورخرو فیل را اول بار آنجا دیدند و شاهد پیر شدن و مرگ آنها بودند
باغ ملی مشهد که در زمان خودش باغی دلگشا بود.
باشگاه افسران : سالنی جنب هتل باختر که میهمانی ثروتمندها و اشراف و مجالس عروسی اعیان در آنجا برگزار میشد هتل بسیار مجهز باختر که صاحبش زنده یاد حسن سلسبیل بود.
باشگاه کوه سنگی که جلوه خاصی داشت و درآن مجالس جشن برگذار میشد.
سبزواری آمپول زن: مرد درشت هیکلی که تخصصش در آمپول زدن به بچه های تب و لرزی بود و در خانه برای ادب و ایجاد رعب نامش ذکر میشد .
جواهری ماه واقع در خیابان پهلوی که صاحب آن جناب احمد جواهریان
که عمرش طولانی باد بود که اکنون به هتل هما انتقال یافته و فرزندش علی
جواهریان صاحب آن است.
مریضخانه منتصریه: از قدیمی ترین بیمارستان های مشهد در محله جنت که وقف شازده خانم منتصری بود
بیمارستان بزرگ و بسیار مجهز شاه رضا که از یادگارهای رضاشاه بود که
هنوزهم دایر است.
بیمارستان بزرگ سوانح که در کوچه دبیرستان دخترانه فروغ بود.
هرانت مانگاساریان: از سینمادارهای سرشناس که سالن های مدرن را افتتاح کرد زنده یاد هرانت یکی از مردان نیک و خدمتگذار خراسان بود با اینکه
مسیحی بود ولی به بسیاری از سازمانها و افراد مسلمان بیدریغ کمک
میکرد.روحش شادباد. و آنچه خواندید بسیار بسیار مختصر اشاره ای بگذشته مشهدبود.
اطلاعات تکمیلی :
کتاب ارزنده «نفوس ارض اقدس یا مردم مشهد قدیم»، یکی از اسناد ارزشمند و بی بدیل شهر مقدس مشهد است که نسخه چاپی و تصحیح شده آن در کتابخانه تخصصی تاریخ آستان قدس رضوی در اختیار علاقهمندان قرار دارد.
ظاهراً از چاپ قدیمی «کتاب نفوس ارض اقدس» تنها یک نسخه از سال ۱۳۱۸ شمسی در کتابخانه ملی موجود است و تصویری از این نسخه کتاب در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری میشود. در نسخه چاپی کتاب آمده است که نسخه اصل کتاب «نفوس ارض اقدس» با خط نستعلیق نسبتأ خوش در صفحاتی به ابعاد ۲۹×۲۱ سانتی متر و در ۲۲۶ صفحه تحریر شده است.
این کتاب نفیس، در بردارنده آمار خانه به خانه محلات ششگانه مشهد در سالهای ۱۲۹۶- ۱۲۹۵ هجری قمری است که در زمان حکومت رکنالدوله برادر ناصرالدین شاه قاجار در خراسان آن را تهیه کردهاند.
در این کتاب آمار کارکنان و خادمان آستان قدس رضوی و مسجد جامع، تاریخچه، موقعیت و وجه تسمیه محلات ششگانه مشهد «محله نوغان، محله سراب، محله سرشور، محله عیدگاه، محله پایین خیابان و محله بالا خیابان» و هویت و ترکیب طبقاتی و قومی مردم این محلات و افراد متشخص آنها نیز ذکر شده است.
از دیگر بخشهای این کتاب چاپی میتوان به عکسها و نقشههای مشهد قدیم مانند عکسهای خانه سبزواریها در محله سراب و نقشه موقعیت تقریبی محله نوغان در مشهد قدیم اشاره کرد که کتاب چاپی «نفوس ارض اقدس» با تصحیح و توضیح مهدی سیدی و به همت سازمان فرهنگی شهرداری مشهد در بهار سال ۱۳۸۲ برای نخستین بار به چاپ رسید.
منابع :
- نفوس ارض اقدس
- انیس الکتاب
- روزنامه خراسان
آیا از کودکستان شاهدخت یا دبستان گوهریه عکس و یا اطلاعاتی موجود است؟ گویا کوچه کودکستان هنوز بهمان نام هست ولی جای ساختمان آن را اداره آموزش و پرورش گرفته. از هر نوع اطلاع راجع به تاریخ یا اولیاء مدرسه ممنون میشوم.
همچنین مایلم تاریخچه یا اطلاعاتی راجع به دبستان نمونه بدست آورم (نه دبیرستان).
سوالهای بالا مربوط به سالهای بین ۱۳۲۷ و ۱۳۳۷ است.
با تشکر قبلی از راهنمایی شما،
مهستی